سلام بر اعتدال ، فرار از” افراطی گری انقلابی ”
سلام بر اعتدال ، فرار از” افراطیگری انقلابی ”
صحنه انتخا بات ریا ست جمهوری دراین روزهای آخر حوادث غیر مترقبه بسیاری را شاهد بود . از کناره گیری “حداد عادل ” که مطابق قول و قراری که ائتلاف 2+1 ابتدائا میان خود گذاشته بودند چندان دور از انتظار نبود .
در جبهه مقابل،کارها همانطور پیش رفت که در مقاله “ روحانی را به کاریزمای اعتراض به مهند سی انتخابات تبدیل کنیم” پیش بینی شده بود : کنار رفتن روحانی و حمایت پیرا ن اصلاح طلبی و اعتدال از ” حسن روحانی “. این قضیه به جمع شدن رای تما می رای دهندگان مخالف گفتمان ” بسیجی بی ترمز ” که خود را پشت عنوان ” گفتمان انقلاب ” پنهان کرده است ، در سبد یک کاندیدا(حسن روحانی ) خواهد شد .
امر دیگری که به تجمیع آرای گفتمان ” اعتدال و اصلاح ” کمک می کند ، وجود 4 کاندیدای اصولگرا در جبهه اصولگرایی است که امتیاز بسیار در خشانی را در اختیار ” حسن روحانی ” قرار می دهد .
با این حساب, ادامه حضور ولایتی ؛ قالیباف ، جلیلی و رضایی در جبهه اصولگرایان به امری تعیین کننده برای شکسته شدن آرای آنان و نرسیدن ارایشان به حد نصاب رقابت با رقیب معتدل خود بدل شده است .
و به همین دلیل است که بخش وسیعی از طرفداران جبهه اصلاحات که قصد شرکت نکردن یا تحریم انتخابات را داشتند ، تغییر نظر داده و به خیل رای دهندگان خواهند پیوست .
در حال حاضر بازیگران و بازیگردانان انتخابات ریاست جمهوری را در یک مثلث می توان به طرح کشید :
گفتمان یک :جریان بسیجی بی ترمز و گویا انقلابی : کاندیدای مورد نظر این گفتمان جلیلی است که مورد حمایت بخشهایی از سپاه و بسیج ، جبهه پایداری و روحانیت طرفدار ” مصباح یزدی ” ، بخشهایی از توده های مردم که توسط تشکیلات بسیجی ” حلقه صالحین ” هماهنگ می شوند و بالاخره طرفداران احمدی نژاد که اکنون دیگر نزدیکترین کاندیدا به خود را ” جلیلی ، می دانند .
دسته دیگری که در درون همین گفتمان به جلیلی رای خواهند داد کسانی هستند که ضمن داشتن نقد به عملکرد ” احمدی نژاد ” ، می خواهند ” محمود ” دیگری را با طرح ژنتیک نو در قامت ” جلیلی ” باز سازی کنند با این امید که نسخه نو نقاط منفی ” محمود و اسفندیار” را نداشته باشد . این دسته را نیز می توان ” احمدی نژادی های شرمگین”، نام نهاد . چه اینکه اینان این واقعیت را نمی پذیرند که مشکلاتی که توسط باند “مشایی و شرکا ” برای کشور پیش آمده است نه الزاما ناشی از خصوصیات شخصی “احمدی نژاد” که متاثر از سیاستهایی بوده است که دولتهای نهم و دهم سعی در پیشبرد آن داشته اند . این سیاست ها در امور داخلی به سرکوب هر گرایش اقتصادی و سیا سی که در جریان حاکم ذوب نشود می پردازد صدها استاد دانشگاه به بهانه واهی سکولار بودن در دوره آقای ” کامران دانشجو ” اخراج شدند ، دهها شرکت تولیدی کوچک و بزرگ در پی عدم توانایی رقابت با واردات افسار گسیخته دولتی نابود شدند و در مقابل پیدا شدن شرکت های سرمایه گذاری مالی در این سال ها از دستاوردهای گفتمان انقلاب و ” بسیجی بی ترمز ” است .
در حوزه سیاست خارجی نیزدر شکست این گفتمان همین بس که ، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری ” آقای ولایتی ” فریاد اعتراض بر علیه ندانم کاری های “جلیلی ” در مذاکرات هسته ای و شکستهای مترتب براین ندانم کاریها سر می دهد .
گفتمان دوم :جریان انقلابی با چاشنی بی رنگی از ملی گرایی و مدرنیزاسیون . این گرایش را می توان متشکل از دو کاندیدا دانست ” قالیباف ” و “رضایی ” .
“رضایی ” تنها کاندیدیایی است که در هفت آسمان محافل قدرت در ایران هیچ ستاره ای ندارد ونتوانسته نه جریانی سیاسی در داخل کشور برای خود رقم بزند و نه اینکه با یکی از جریانهای سیاسی کشور مانند ، سپاه ، روحانیت ، بیت رهبری وحدتی حتی انتخاباتی پیدا کند از طرف دیگر با توجه به اینکه وی خود را در مجوعه اصولگرایی تعریف می کند ، نمی تواند در بدست آوردن رای طرفداران اصلاحات نیز موفقیتی داشته با شد ، هر چند که اصولگرایان نیز از عدم قاطعیت وی در مقابل ” فتنه ” ناخرسند بوده و وی را از خود نمی دانند .
قالیباف با توجه به ژستهای “نوگرایانه ” ای که می گیرد می تواند مورد توجه بخشها یی از رای دهندگان قرار گیرد که خواهان در گیر شدن با گفتمان حاکم ” انقلاب ” نیستند اما در عین حال می خواهند استقلال رای خود را در حوزه زندگی شخصی و عیر رسمی خود حفظ کنند . ” قالیباف ” از آنجائیکه سعی کرده است به هیچ وجه موضعی نگیرد که حساسیت بلوک های قدرت در ایران یعنی “بیت رهبری ” ، “سپاه ” و “روحانیت” را برانگیزد ، می تواند مورد توجه اینان نیز قرار گیرد .
در صورت انتخاب شدن این کاندیدا تغییر محسوسی در سیاستهای داخلی و خارجی نظام را شاهد نخواهیم بود . و ایشان صرفا فرمانبردار بلوکهای قدرت فوق الذکر خواهند بود. هر چند که در ادامه کار و نیاز به چرخاندن امور و با توجه به کمبود منابع ارزی ، تنش هایی را میان ریاست جمهوری و سایر منابع قدرت می توان پیش بینی کرد .
گفتمان سوم : اعتدال و اصلاح : ” علی اکبر ولایتی ” و ” حسن روحانی “
علیرغم اینکه ” ولایتی “به عنوان ” اصولگرا ” در انتخابات ریاست جمهوری حضور یافته است ، اما اعتراض جانانه وی به سیاستهای حاکم بر ” مذاکرات هسته ای ” در مناظرات انتخاباتی نشان داد
که در میان سیاتمداران حاکم بر کشورمان گرایشاتی وجود دارد که بشدت از ترکتازی گفتمان ” بسیجی بی ترمز “بر کشور ناراضی است و فقط بدنبال فرصتی است که نارضایتی خود را فریاد بزند !!. “ولایتی” ، پشتیبانی بخشهای وسیعی از روحانیت منسوب به راست سنتی و معتدل ، بخشهایی از “سپاه ” که از ” رفسنجانی ” حمایت می کنند ، بخشهایی از طرفداران نظام که از هایهوی بی حاصل اصولگرایان انقلابی خسته شده اند (موتلفه و بازار ) را با خود دارد .در صورت انتخاب وی،شاهد تغییراتی محسوس و اعتدال گرایانه در سیاستهای داخلی ؛ دادن امکاناتی به اتاق های بازرگانی و بازار در مقابل شرکت های سرمایه گذاری مالی خواهیم بود . البته این اقدامات با مخالفت سپاه و دارندگان سرمایه های مالی روبرو خواهد شد و تشنجاتی را در امور سیاسی کشور بدنبال خواهد داشت .
” حسن روحانی ” ، تنها کاند یدایی است که فارغ از خصوصیات و حتی توانایی فردی اش در جایگاهی قرار گرفته که به ” کاریزما ” ی فریاد اعتراض بر علیه سیاستهای نا کار آمد ” بسیجی بی ترمز ” که سه دهه است سکانهای احرایی کشور را در دست گرفته تبدیل خواهد شد .
هیچگاه نباید این سخن را پذیرفت که گویا حاکمیت گفتمان ” افراطیگری انقلابی ” فقط در دولتهای نهم و دهم ، بر کشور حاکم بوده است ، خاتمی و حتی رفسنجانی نیز کارگزار این گفتمان بوده اند.
امروز در زمانی که ناتوانی افراطیگری انقلابی در ادراه کشور بیش از هر زمان دیگری اثبات شده است ، باید به تنها امکان فرار از خطرات ادامه حاکمیت انقلابیون بر کشور ارج نهاده و بهای کافی به آن داد .
نمی توان ادعا کرد که اگر ” روحانی ” انتخاب شود می تواند در مقابل محافل مالی و نظامی قدرتمند بایستد ، اما انتخاب وی حتی اگر احتمالش کم باشد می تواند شروعی در به چالش کشیدن نیروهای خودسر امنیتی ، مالی و سیاسی باشد . ما باید آماده این چالشها باشیم . رای بالای به وی حتی اگر ما با “مهندسی انتخابات روبر وشویم ، موج و نیرویی در کشور ایجاد می کند که مردم رابه هم رایی با ” اعتدال گرایان ” واصلاح طلبان برانگیخته و محافل قدرت را وادار به پاسخگویی می کند .
اینبار نوبت ماست که مهر خودرا بر انتخابات بزنیم ، ما که ایران را برای همه ایرانیان می خواهیم ، ما که از افراطیگری انقلابی خسته شده ایم ، و نمی خواهیم از آنسو انقلابیون اپوزیسیون ابتکار عمل سیاسی را در دست گیرند . ما که خواهان مفری برای فریاد زدن هستیم . ما که به همبستگی ملی و تقسیم عادلانه نان و کار و آزادی باور داریم .
Leave a Reply