سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

چرا ج.ا. تا حد مرگ از ” رضا پهلوی ” و طرفداران نظام سابق می ترسد ؟

کشته شدن طلبه همدانی و هجوم همه جانبه سایبری های دستگاههای اطلاعاتی نظام در شبکه های اجتماعی به طرح این موضوع و تبدیل این قتل مشکوک به وسیله ای برای  حمله به اپوزیسیون و مشخصا ” طرفداران نظام سابق ” یعنی مدافعین ” محمد رضا شاه ” و بازگشت ” رضا پهلوی ” به قدرت ، نشانه بسیار بارزی بود که اثبات کرد جمهوری اسلامی ، خطر بازگشت ” رضا پهلوی ” به قدرت را بسیار جدی تلقی می کند و هر لحظه و زمان در پی وارد آوردن ضربه به اعتبار این رقیب و دشمن سرسخت خود است . ابتدائا نمونه هایی از تلاشهای دستگاههای اطلاعاتی ج.ا. برای حمله به ” رضا پهلوی ” را مورد اشاره قرار خواهیم داد وسپس به این موضوع خواهیم پرداخت که آیا این حمله ها بیانگر ترس ج.ا. از یکی ازشخصیت های  اپوزیسیونی یعنی ” رضا پهلوی ” است و در ادامه به دلایل این ترس و واقعی  و نه توهم بودن آن می پردازیم

 قبل از ورود به اصل موضوع اشاره به این نکته را ضروری میدانم که من خود هیچ نسبتی با دفاع از نظام سابق و یا بازگشت ” رضا پهلوی” بقدرت ندارم و یک ” جمهوری خواه “هستم و بر خلاف کسانیکه فکر می کنند اگر ” رضا پهلوی ” در ایران به قدرت برسد ممکنست اعلام جمهوری کند ، من معتقدم با توجه به متحدان بین المللی و هواداران وی در ایران ، او  در بهترین حالت مدافع یک نظام مشروطه سلطنتی با قدرت  فائقه  شخص اول مملکت خواهد بود که طبیعتا نظام سیاسی مطلوب نیست . اما برآنم تا در این تحلیل نه از موضع نظر خودم در باره “رضا پهلوی ” و بازگشت احتمالی اوبقدرت سیاسی  که از موضع یک تحلیلگر بی طرف به موضوع پرداخته وبه یکی از مسائل عمده در سپهر سیاسی ایران یعنی زمینه های بازگشت طرفداران نظام سابق به قدرت از منظر واقعیت های واقعا موجود و از موضع ج.ا. بپردازم

شمه ای از تلاشهای ج.ا. برای تخریب ” رضا پهلوی “

برخورد تحقیر آمیز با وی و بردن القابی مانند ” ربع پهلوی ” ، هجوم و حمله های تبلیغاتی بر علیه ” رضا شاه پهلوی ” که در پایه گذاری ایران بعد از قاجاریه ، ایرانی که اولین قدمها رابرای پیمودن مسیر و روند پر از سنگلاخ ” دولت – ملت ” بر داشت نقش بسیار مهمی داشت و تبلیغات پر سر و صدا برروی اقدامات ” محمد رضا شاه ” که بعنوان  سیاستهایی وابسته به منافع خارجی از آنها یاد شده و ” رضا پهلوی ” نیز مدافع همان سیاستها اعلام می شود  بخشی از تبلیغاتی است که ج.ا. برای تضعیف موقعیت وی می کند .

یک فرد معلوم الحال سوئد نشین که ” خامنه ای” را جانشین بحق کوروش و داریوش می خواند و دروابسته بودن وی به دستگاههای اطلاعاتی ج.ا. تردیدی نیست ، با ادعای دفاع از ” سلطنت ” به تخریب شبانه روزی ” رضا پهلوی “پرداخته و به تمسخر وی را ” رضا دیبا ” می خواند .

 بخش دیگر تلاشهای دستگاههای اطلاعاتی ج.ا. برای تخریب ” رضا پهلوی ” ، اقدامات نفوذ در میان هواداران وی است ، فردی مانند ” مدحی ” سعی در ارتباط گرفتن با یکی از هواداران جان بر کف خانواده سلطنتی یعنی ” علیرضا نوری زاده ” می کند و اینکه توانسته اند هواداران ” شاهزاده ” را به بازی بگیرند را در بوق و کرنا می کنند ، در موضوع ” روح الله زم ” تلاش زیادی می شود تا از طریق و یا بوسیله وی ” رضا پهلوی ” فردی متوهم و خیالباف که شبها در اتاقش از صفوف رژه روندگان خیالی سان می بیند قلمداد شود . زمانی که فعلیتهای ” مسیح علی نژاد ” مورد هجوم رسانه های وابسته به ج.ا. قرار می گیرد ، تصاویر وی همراه با ” شاهزاده ” همه جا به انتشار در می آید  ، در تظاهرات دی ماه ، بصورت گذرا شعارهایی در دفاع از ” خاندان پهلوی ” مطرح می شود و خود همین مسئله که این شعارها بعدا در تظاهرات های دیگر ادامه نمی یابد بیانگر اینستکه سر دادن این شعارها اصالت مردمی نداشته و بعضا از سوی خود ماموران اطلاعاتی رژیم  هم برای شناسایی طرفدران وی در میان تظاهر کنند گان و هم برای ” وحدت بخشی ” میان نیروهای رژیم که ممکنست از طرفداری از نظام سر خورده باشند و طرح احتمال بازگشت ” پهلوی ” به قدرت بعنوان یک تهدید، بوده است . امری که روزنامه ” جمهوری اسلامی ” نیز به آن شاره کرد و نوشت : سر دهندگان شعار دفاع از ” پهلوی ” همان دسته هایی بوده اند که در نماز جمعه ها ” مامور سر دادن شعارهای معین هستند . اگر این موضوع را بعنوان یک واقعیت بپذیریم بیانگر اینستکه از نظر ج.ا.، بازگشت ” پهلوی سوم ” بقدرت زمینه های عینی دارد که سعی می کند تا آنرا بعنوان یک تهدید وحدت بخش بزرگ کند و این اقدام تا به آن حد موثر افتاد که اصلاح طلبان در اقدامی یکدست ، تظاهرات دی ما ه ومرداد ماه 97و 96 را محکوم کردند .

یا در همین موضوع اخیر کشته شدن یک روحانی و پیشنماز در همدان : اکنون روشن شده است که مقتول از هواداران ” آیت الله شیرازی ” است که همین آخوند ، خود ، با ج.ا. و موضوع ولایت فقیه مخالفت دارد ، به تصاویری که از خانه طلبه همدانی در رسانه های ج.ا. است نگاه کنید اساسا خبری از عکس ” خمینی ” و ” خامنه ای ” و مقامات رژیم نمی بینید ، یعنی ” مصطفی قاسمی ” ممکنست جان خود را بر سر مخالفت خود با ج.ا. از دست داده باشد ، “بهروز حاجیلو ” با آن تصاویر مسلح در اینستا گرام فقط می تواند از دسته ” لات هایی ”  باشد که با ارگانهای حفاظتی ونه الزاما امنیتی  ج.ا. ارتباط داشته باشد و گرنه چه کسی در ایران جرات می کند تصاویر خود در حال تیر اندازی و مانور مسلحانه دادن را در شبکه های اجتماعی بنمایش بگذارد و با اطمینان برود کسی را بکشد و بعد هم در ” اینستا گرام ” آنرا اعلام و تلاشی هم برای فرار از شهر محل قتل نکند ،” بهروز”، احتمالا “اسیر یک بازی و نمایش اطلاعاتی خود رژیم شده بوده است و بعد هم باید از میان برداشته میشده است .

  بعد از حادثه و کشته شدن ” حاجیلو ”  فردی ناشناس ، غیر سیاسی و کم سواد  در” توئیتر ” خود را هوادار ” رضا پهلوی ” اعلام و از ” بهروز حاجیلو ” بخاطر قتل طلبه همدانی ” تشکر می کند و بر مبنای همین ادعای یک فرد کم سواد ناشناس ، دستگاههای تبلیغاتی و اطلاعاتی ج.ا. براه می افتند که این قتل زیر سر اپوزیسیون سلطنت طلب است چون   ” رضا پهلوی ” چند روز قبل به ورود ” حشد الشعبی ” به ایران اعتراض کرده بوده است .  روزنامه رسوای ” کیهان ” مقاله ای می نویسد و ” حاجیلو ” را سرباز اپوزیسیون سلطنت طلب نام می گذارد ناگفته پیداست که این ادعا و ارتباط  هیچ مبنای قانونی و حتی عقلی ندارد . اپوزیسیون سلطنت طلب اتفاقا  همیشه بر راههای ” مسالمت آمیز ” انتقال قدرت تاکید دارد و برعکس ،  گرایشات انقلابی بیشتر از وی، بر روی اینکه حاکمیت ” خشونت ” را بر مبارزات مردم تحمیل خواهد کرد اشاره کرده وراه حل نهایی را سرنگونی خشونت آمیز ج.ا. می دانند یا بهتر است بگویم میدانیم .

در تمامی شبکه های اجتماعی دستگاههای تبلیغاتی سایبری رژیم بکار می افتند و با تجلیل از ” بهروز حاجیلو ” وی قهرمان مدافع ارزشهای باستانی و تخت جمشید و خلاصه سرباز ” رضا پهلوی ” قلمداد و این موضوع را امری اثبات شده قلمداد می کنند .

زمینه های واقعی و عینی بازگشت ” رضا پهلوی ” به قدرت سیاسی در ایران

آیا میدانید و البته من خود شاهد بودم که در میان افراد عادی و اقشار روستایی و دهک های پایین جامعه و بخصوص تولیدگران سنتی و مغازه دار و آهنگر و صاحبان مراکز تولیدی خرد و سنتی  که بطور طبیعی از طرفداران  ” محمد رضا شاه ” بودند در روزهای پیش از انقلاب و خلاء قدرت سیاسی در جامعه ، بنحوی غریزی به طرفداران ” خمینی ” تبدیل شدند ؟. بسیاری از کسانیکه در زمان شاه ما بعنوان مخالف نظام با آنها  بعنوان موافق شاه ، بحث و مجادله داشتیم ، بعد از انقلاب همانها به مدافعین سرسخت خمینی تبدیل شده بودند ، این واقعیت نه از سر فرصت طلبی فردی که مبتنی بر نوعی روانشناسی تاریخی واجتماعی مردم ایران است که زمین نباید از شهریار و یه بقول شیعیان ولایی از امام خالی باشد.

  شاید علت این واقعیت را در این موضوع بتوان  دید که دو منبع قدرت و وحدت بخشی بطور سنتی در جامعه: تخت و منبر ، روحانیت و سلطنت و شاه و آخوند بوده اند ، تا قبل از مشروطیت و هجوم تجدد و مدرنیته این دو منبع قدرت سیاسی و اجتماعی در کنار یکدیگر بوده وجامعه هم به دعا گویی مشغول ، بعد ازمطرح شدن تجددو نوسازی و حمایت شاهان چه قاجار و چه پهلوی از روند تجدد در ایران و هراس روحانیت از تجددو نوسازی نهاد های اجتماعی ، اختلاف میان این دو منشاء قدرت سیاسی و اجتماعی شروع شد .

 در سال 1357 در خلاء قدرت سیاسی ناشی از رویدادهای اجتماعی و سیاسی و قطع حمایت آمریکا از نظام سیاسی حاکم ، بخش وسیع اقشار نامبرده ، طبیعتا به آماده ترین نیروی سیاسی وحدت بخش که قدرت اجتماعی و گفتمانی برپایی یک نظام سیاسی را داشت  یعنی روحانیت روی آوردند ، بسیار عجیب است اگر انتظار داشته باشیم که نجار و بقال و آهنگر که از نظر فکری و سیاسی سنتی بودند ، از دموکراتیک و ملی و سکولاریزم و سوسیالیزم دفاع می کردند ، در ایران تا بوده وبوده ، شاهنامه و مفاتیح در کنار یکدیگر امور را چرخانده وبرای مردم یک گفتمان قدرت ساز و وحدت بخش ساخته اند ، وقتی که یکی از این دو دچار بحران اجتماعی – سیاسی می شود مردم بسراغ آن دیگری میروند و این اتفاقی بود که در سال 1357 افتادواین روند تا کنون تغییر اساسی نکرده است چه از نظر طرفداران سلطنت و چه از نظر طرفداران منبر ، دموکراتیک و ملی هردو فریب خلقند هر دو روشنفکر را تحقیر وضد کمونیست و ملی گرا ودموکرات و بقول خودشان ضد گلوبالیست ها بوده و دچار راستگرایی سیاسی و محافظه کاری اجتماعی هستند . دلیلی ندارد که مردمی با چنین پیشینه تاریخی وقتی  با بحران ناکار آمدی ج.ا. روبرو میشوند به سلطنت  روی نیاورند !. من خود مدتی پیش همین اقشار سنتی و کارگران را از بازگشت سلطنت هراسان  نامیدم ، اما امروز و درپی تشدید تحریمها و فراهم آمدن زمینه حمله آمریکا به ج.ا.. وحمایت ضمنی همین نیروی حمله کننده از ” پهلوی ” و ” طرفداران نظام سابق” زمینه های زنده شدن یک گرایش تاریخا ” سلطنت طلب” در میان هما ن اقشار در حال جان گرفتن است .  تقویت این گرایش در میان بخش های معینی از مردم  تحت تاثیر  بحران نا کار آمدی نظام فقها و اشتباهات وحشتناک ج.ا. در سوزاندن همه کارتهای قوت خود در سیاستهای داخلی و خارجی بوده و احتمال گرایش به بازگشت ” رضا پهلوی ” به قدرت سیاسی با تمام خطرات آن ، در میان مردم بشدت سر خورده از اوضاع اقتصادی و سیاسی وجود دارد .

 سلطنت و آخرین بازمانده آن برای اکثریتی از روستاییان و حاشیه نشینان شهری و تولید گران سنتی و حتی کارگران که بیش از 90% آنان در کارگاههای زیر 50 نفر کار می کنند و تفکرسنتی در حد یک روستایی دارند ؛ آماده ترین ایدئولوژی دم دستی است که بعد از نا امیدی از ج.ا. و در خطر افتادن کیان مملکت  با آن خواهند توانست با نظام دربیفتند و از نظر دور نداریم که در روانشناسی سیاسی و تاریخی مردم ما ، آنکس که پشتیانی نیروی قدرقدرت خارجی را هم داشته باشد مشروعیت هم دارد . نباید از نظر دور داشته باشیم که وقتی آمریکا از “رضا پهلوی “ حمایت می کند با در نظر داشت این واقعیات روانشناسانه تاریخی و اجتماعی مردم ایران است واز سوی دیگر  آمریکا در چهره طرفداران نظام سابق سیاستمدارانی را می بیند که در صورت بازگشت بقدرت بصورت کامل با رویکردهای این کشور در امور داخلی و بین المللی توافق خواهند داشت .  از خاطر هم نبریم که در تمامی انقلابهایی که توسط آن یک خاندان سلطنتی سرنگون شده اند و بعد آن انقلاب دچار نا کامی شده میل به بازگشت به دوره های آرام وکم خطر قبل از انقلاب و نوستالژِی برای ” آن خدا بیامرز ”  شدیدتر شده است و حتی در فرانسه به بازگشت ” بوربون ” ها بقدرت منجر شده است .

دقیقا بخاطر همین  واقعیات است که ج.ا. خطر تمایل به بازگشت سلطنت یا ” رضا پهلوی ” را حس کرده و خود با استقبال آن میرود و با تشدید شعارهای سلطنت خواهانه و دامن زدن به ان سعی در ترساندن هوادران خود می کند و به آنها هشدار می دهد که  موضوع ، موضوع بازگشت سلطنتی است که اگر واقع شود چه اصلا ح طلب و چه اصولگرا ، چنان آواره خواهند شد که مانند قوم موسی ، باید 40 سال آواره کوه و بیابان و عاقبت هم گم و گور شوند و اتفاقا این تاکتیک هم موثر واقع شد ودر مورد محکوم کردن تظاهرات بحق مردم ، شاهد نزدیک شدن هر چه بیشتر جناح اعتدال و اصلا ح به اصولگرایان بودیم . دستگاههای اطلاعاتی و برنامه ریزان در ج.ا. درست فهمید ه اند و بی جهت نیست که تا به این حد به هر بهانه ای سعی در بی اعتبار کردن ” رضا پهلوی ” دارند . دقت کنید که ج.ا. برای بی اعتبار کردن مجاهدین چنین نیرو و برنامه ریزی منظمی ندارد یعنی رژیم خطر ” رضا پهلوی ” را از خطر مجاهدین بیشتر می داند .

بنظر میرسد در صورت روبرو شدن رژیم با خطرجدی فرو پاشی و نه حالات دیگر مانند انقلاب که با توجه به تحریمها و بحران نا کار آمدی چندان هم دور از ذهن نیست ” رضا پهلوی ” و طرفداران نظام سابق  از بیشترین شانس برای در دست گرفتن قدرت بر خوردار هستند ، اینکه بعد از آن این نیروی در قدرت با چه مسائل و چالش هایی روبرو خواهد شد و ایران به کدام سو میل خواهد کرد موضوعی است که باید در نوشته ای جدا به آن پرداخت .

این دو مقاله نیز در ارتباط با موضوع مورد بحث نگاشته شده است 

و بدینسان “ترامپ” و ” رضا پهلوی ” به دام ” اطلاعات سپاه ” افتادند

نامه ای به “شاهزاده” رضا پهلوی : مام وطن آبستن “انقلابی دیگر” است ، از “ایران ” حذر کن !

Tagged as: , , , , , , , , , , , , , , , ,

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سیاست

Leave a Reply

Start here