سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

“آموزش به زبان مادری “شورای مدیریت گذار” ، ” اسم رمز دشمنان ” ملت ” برای تجزیه ایران است !

shovra

در غوغای رقابتهای “ژئو پولیتیک ” که نزدیک به 40 سال است ، ایران و منطقه را در بر گرفته که این غوغا خود نیر بر آمده از تلاش ” ج.ا.” برای صدور انقلاب – اسلامی – (در این نوشته هرجا

 ازکلمه انقلاب استفاده می شود منظور انقلاب اسلامی است )  و تلاش کشورهای همسایه برای در امان ماندن از گدازه های آتشفشان “انقلاب ”  می باشد .

سران “ج.ا.” که ابتدائا در تلاش برای صدور ” انقلاب ” خود به ” جغرافیای سیاسی جهان اسلام ” بودند  و رهبران این نظام مردم معترض در کشورهای عربی – اسلامی را بعنوان ” فرزندان انقلاب اسلامی ” نام می بردند  ، بسیار زود فهمیدند که تلاشهای آشکار و پنهان آنان برای فتح ” مکه ” ، ” نابودی اسرائیل ” و ” قدرت گیری شیعیان در بحرین ” دست یافتنی نبوده و فقط می توانند در بعضی از مناطق که گسلهای قومیتی و فرقه ای و مذهبی  و شیعیان سرکوب شده در آنجا ، فضایی پر تنش بوجود آورده با استفاده از تلاشهای هویت جویی شیعیان ازانها متحدانی برای خود ساخته و از آنان بعنوان متحدان خود در رقا بتهای منطقه ای استفاده برند ، بنابراین در تحلیل شکستها و پیروزی های منطقه ای ” ج.ا.” نه باید راه افراط را در پیش گرفت و مانند “ دکتر وفیق ابراهیم، استاد تحقیقات استراتژیک دانشگاه لبنان ” ایران را اکنون قدر قدرت منطقه دانست و نه به نقاط قوت ” ج.ا.” که بر آمده از نیروی رها شده شیعیان در عراق و لبنان و هزاره های افغانستان و ترس ” علوی” ها در سوریه از نابودی فیزیکی در صورت سرنگون شدن ” بشار اسد ” و همچنین ” حوثی ” ها در یمن ، بی توجه ماند . مجموعه این عوامل و در طول 40 سال گذشته سبب پیشروی مطلق ” ج.ا.” در مناطق شیعه نشین منطقه شده ، ولی از خاطر نباید برد که ” ج.ا.” حتی علیرغم صرف هزینه های میلیاردی در مناطقی که به آنجا نفوذ کرده است در صدور انقلاب اسلامی موفق نبوده و نتوانسته حتی یکنفر از هواداران خود را در عراق وسوریه و لبنان  را قادر به بازسازی الگوی ” حکومت ولایی “بر گرفته از ساختار سیاسی حاکم بر ایران ، نماید . حضور نظامی “ج.ا.” هم در این کشورها تنها هنگامی پایدار می بود که ج.ا. می توانست ، الگوی ساختار سیاسی بر آمده از انقلاب اسلامی یعنی ” ولایت فقیه ” را به آن کشور ها صادر می کرد ، اما همین حضور نظامی هم به اندازه کافی برای رقبای انقلاب اسلامی ، به آن حد چالش برانگیز بوده است که در صدد مقابله جویی و مقابله به مثل بر آمده و سعی در نفوذ در حوزه های نفوذ ج.ا. نمایند .

اولین واکنش در مقابله جویی با تلاشهای دولتمردان تهران برای صدور ” انقلاب ” ، از سوی ” بن سلمان ” صورت گرفت و آن زمانی بود که وی مطرح کرد که ” جنگ با ج.ا. را به داخل مرزهای ایران ” خواهد کشاند ” از همان زمان هم مشخص بود که “بن سلمان”  در این تلاش به دشمنی آمریکا و اسرائیل با ” ج.ا.” و کمکهای آنان به تلاشهای خود برای به چالش کشاندن ” ج.ا.” امید بسته است ، اما در مورد اتکا به اپوزیسیون حکومت اسلامی برای کشاندن جنگ به داخل مرزهای ایران ، ” بن سلمان ” تنها می توانست به تلاش برای کشاندن احزاب قومی که عموما هم سنی مذهب بودند امید داشته باشد ، ” اسرائیل ” و ” آمریکا ” اما نمی خواستند و نمی خواهند ، تضعیف “ج.ا.” به یکه تازی ” عربستان سعودی ” در منطقه که می تواند به بروز و تقویت موضع ملی گرایی عربی –اسلامی منجر شود و بنابراین تمام آن تلاشها در بوجود آوردن ناتوی عربی با محوریت نظامی پاکستان ، نزدیک شدن عربستان به اسرائیل و… عملا با شکست روبرو شد . نهایت اینکه ” عربستان ” بدون چراغ سبز ” آمریکا ” و امید به حمله نظامی ” اسرائیل ” به ” ایران ” ، حتی جرات  اندیشیدن به رویارویی نظامی با ” ج.ا.” را هم نداشته و ندارد و می توان گفت که عربستان سعودی بازنده اصلی تحولات یک دهه اخیر در منطقه بوده است .

کشاندن “جنگ” به داخل مرزهای ایران هم به یک دلیل معین محکوم به شکست بود و آن اینکه فقط یک تشکیلات که بر اساس مبارزات چریک شهری سازماندهی شده باشد ، فارغ از امکان پیروز شدن آنهم  که محال می نماید ، می توانست در داخل مرزهای کشور عرض اندام نماید ، وگرنه به کار گرفتن  تعدادی جوان احساساتی از مناطق عرب زبان وسیستان و بلوچستان و کرد که توسط سازمانهای قومی تحریک شده باشند ، نمی توانست برای ” بن سلمان ” امکان کشاندن جنگ بداخل مرزهای ایران را فراهم بیاورد و آن تلاش در نطفه خود محکوم به شکست بود و حاصل آنهمه ادعای بزرگ کشاندن جنگ به داخل مرزهای ایران جز دو حرکت در اهواز وتهران که به کشته شدن تعدادی ایرانیان بیگناه انجامید حاصل دیگری نداشت .و در همان زمان هم شکست چنین عملیاتی کاملا مشخص بود 

در راستای تلاشهای  غیر نظامی ، ” بن سلمان “،اما در حوزه دیگری و برای چشم اندازی طولانی ترسعی در دامن زدن به تنش های قومی در ایران دارد .

رسانه ” ایران فردا ” همسو با چنین تلاشهایی  طی سالهای اخیر به بزرگ نمایی دو سازمان قومی ” کومله ” و ” حزب دموکرات کردستان ایران ” پرداخت ،مصاحبه های هفتگی با سران این دو جریان منحرف قومی ، سعی در سپردن نقش رهبری اپوزیسیون به این دو حزب  از سوی گرداننده ” ایران فردا ” ، حمایت از ” رفراندوم استقلال اقلیم کردستان ” ، تلاش برای نزدیک کردن رهبران ” کومله و دموکرات ” به ” رضا پهلوی ” ، حضور نماینده ای از حزب دموکرات کردستان ایران و ” رضا حسین بر ” در عربستان و ملاقات با سران کشور ” سعودی ” به بهانه “حاجی شدن “و نزدیکی بیش از حد همه رهبران جریانات قومی به گرداننده اصلی رسانه ” ایران فردا ” ، همه و همه بیانگر امید بستن رهبران ” عربستان سعودی ” به دامن زدن به تنشهای قومی بعد از شکست در مقابله نظامی با ” ج.ا.” است که همه آن تلاشها حداکثر به اعلام مبارزه مسلحانه از سوی حزب دموکرات کردستان ایران و پشتیبانی ” کومله ” از این حرکت ، انجامیده و تاثیر دیگری نداشت. اعلام عملیات مسلحانه ح.د.ک.ا ، نیز بعد از یک حمله موشکی ، ” سپاه پاسداران به مقر این حزب ، با شکست روبرو شد .

“شورای مدیریت گذار ” آخرین تیر ترکش “بن سلمان ” است ؟ .

در ارتباط با بررسی نقش ” شورای مدیریت گذار ” (به اختصار شورا )اصلا و اساسا نباید به نیت افراد موسس آن  جز در چند مورد اتکا کرد  ، بسیاری از این افراد ، اقتصاد دان ، فعال اجتماعی و مدنی ، جامعه شناس واساتید دانشگاه هستند که اساسا از سیاست و با زی های آن چیزی نمیدانند ، اما شخصیت های سیاسی فعال در این ” شورا ” دقیقا با هدف معین و هماهنگ با همان تلاشهایی هستند که سعی کرده بود که ” جنگ را بداخل مرزهای ایران بکشاند ” و با شکست روبرو شده بود و توجیه این دست از افراد هم اینست که برای سرنگونی ج.ا. حق دارند و باید با کشورهای خارجی متحد شوند مگر بسیاری از همین افراد از حمله نظامی  ” آمریکا ” به ایران حمایت نکرده بودند؟

” آموزش به زبان مادری ” تلاش نهفته برای تجزیه ” ایران ” است !

” شورا” در سه سند اولیه خود و در بخش ب- نظام و ساختار سیاسی آینده کشور جمله ای آورده است که میتوان آنرا تلاش خطرناک دشمان همبستگی ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران دانست ، این جملات رامورد توجه قرار دهید :

  • رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه‌های اتنیکی ایران. به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در کنار زبان فارسی …

در اینکه حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه‌های اتنیکی ایران باید برسمیت شناخته شود شکی نیست اما جمله بعدی را باهم بررسی می کنیم : به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در کنار زبان فارسی … از این جمله این معنا مستفاد شده و بر می آید که در کردستان آموزش تحصیلی بزبان کردی ، در خوزستان بزبان عربی ، در آذربایجان بزبان ترکی ، در بلوچستان بزبان بلوچی خواهد بود و هر منطقه ای که خود را صاحب زبان بداند حق خواهد داشت که تحصیل ابتدایی و متوسطه و دانشگاهی را به همان زبان دنبال کرده و زبان فارسی را هم در کنار ، زبان تحصیلی فرا گیرند یعنی چند ساعت در هفته نیز به آموزش زبان فارسی اختصاص داده خواهد شد !

اگر سند ” شورا ” مطرح می کرد زبان مادری اقوام هم آموزش داده خواهدشد محل اشکال نبود ، اما در ” سند ” برروی انجام آموزش های تحصیلی بزبان مادری تاکید شده است ، ممکنست بگویید هنوز که ج.ا. سرنگون نشده واین شوراهم بعد از مدتی و صرف بودجه ای به سرنوشت دیگر تلاشهای کشورهای همسایه برای برخورد با ج.ا. دچار خواهد شد ، در پاسخ به این اشکال باید گفت که ، هر نیروی سیاسی بگذار هیتلر و یا موسولینی که در عرصه سیاسی کشور خود به یک پول سیاه هم نمی ارزیدند و به رهبری کشورهای خود رسیدند ، احتمال پیروزی دارد و دوم اینکه بررسی اهداف و آمال و آرزوهای یک جریان سیاسی ، فارغ از امکان اجرایی شدن آنها ، به شناخت ما ازافراد مدافع آن جریان سیاسی کمک کرده تا در آینده بتوانیم همین افراد را که فردا روزی و در لباسی دیگر سنگ وطنخواهی به سینه خواهند زد ،  بشناسیم .

خطر”آموزش به زبان مادری”در بعضی از مناطق ایران در چیست ؟

برای روشن شدن موضوع اجازه بدهید تجربه یک ملت در بازگشت به زبان مادری وآبا و اجدادی خود که با شکست سختی هم روبرو شد را بررسی کنیم : در سالهای بعد از فروپاشی ” اتحاد جماهیر شوروی ” ، ملت “تاجیک ” با شور و شوق فراوان بر آن شد تا به زبان ” فارسی ” بازگشته و آموزش به زبان ” روسی ” را ترک و در دانشگاهها و مدارس ، خط و زبان فارسی را جایگزین خط سیریلیک و زبان ” روسی ” کند . کتابهای آموزشی دانشگاهی و تحصیلی ابتدایی و متوسطه مورد استفاده در ایران ، از سوی ” ج.ا.” در اختیار دولت تاجیکستان و در مراکز تحصیلی ، توزیع شد ، من خود در آن سالها در ” دانشکده پزشکی ابوعلی سینای دوشنبه تاجیکستان ” تحصیل می کردم و  روسای دانشکده از من هم در مورد استفاده از کتب دانشگاهی خواهان کمک شدند ، برای استفاده از

کتب دانشگاهی پزشکی  اولین اشکالی که مطرح شد این بود که در تمامی دانشکده پزشکی ، وبخاطر عدم آشنایی با خط فارسی ، کسی قادر به خواند ن کتابهای پزشکی نبود و در مواردی که من خود در خواندن آن کتابها به اساتید و دانشجویان کمک می کردم ، آنان قادر به فهم ادبیات و اصطلاحات تخصصی –طبی بکار گرفته شده در آن کتابها نبوده و بعد از خواند متن من خود و یا هر کسی که آن متون را برای آنان می خواند ، باید با استفاده از ادبیات پزشکی ” روسی ” آن متن را برای آنها ، مفهوم می کردم ، چه اینکه زبان آموزشی آنان چه اساتید و چه دانشجویان ، زبان ” روسی ” بوده و زبان فارسی برای آنان در کنار زبان ” روسی ” که زبان ” اموزشی ” آنان بوده ، زبان محاوره ای بود و زبان فارسی – تاجیکی طی 70 سال حاکمیت ” شوروی” به زبانی مرده که نتوانسته بود در گذر زمان بالندگی خود را حفظ کند تبدیل شده بود ! بعنوان نمونه ، در یک کتاب پزشکی بحث بر روی ” التهاب ” و کاربرد گروه دارویی ” کورتیزون ” ها برای درمان گستره وسیعی از بیماریهایی بود که تحت نام ” التهاب ” دسته بندی می شوند  دانشجویان و اساتید هیچ درکی از کلمه ” التهاب ” نداشتند ، برای اینکه آنها بتوانند معنی ” التهاب ” را متوجه شوند من  مجبور  بودم از معادل روسی ” التهاب ” یعنی لغت (1) استفاده کنم و همزبانان تاجیک بعد از توضیحات من به روسی و فارسی می گفتند معادل ” دری ” آن لغت در گویش آنان ” دم کردگی ” و یا همان متورم بودن است ، که اساسا نمی توانست گستردگی معادل های فارسی و انگلیسی و روسی را منتقل کند ، “دم کردگی ” ، تورم سطح و پوست را بیان می کند در حالیکه معادلهای روسی و فارسی علیرغم معنی ابتدایی تورم و باد کردن ، بر، انگیختگی نسوج داخلی ؛ ماهیچه ها ، غضروف و روده و …. هم ناظر بودند ، این مشکل تاجیکها و این وابستگی اشان بزبان روسی و نداشتن معادل علمی دری برای عبارات تخصصی ، از آنجا ناشی می شد که زبان آموزشی آنان ، زبان ” روسی ” بوده و زبان فارسی در کنار آن و در طی 70 سال به زبانی مهجور و فقیر تبدیل شده بود و این درست همان پیشنهاد ” شورای مدیریت گذار ” است که می خواهد زبان فارسی هم در کنار ” زبان آموزشی” کرد و بلوچ و آذری ، آهسته آهسته و در آن مناطق به زبانی مرده و مهجور تبدیل شود  !

 اما در مورد ” همزبانان تاجیک ”  مشکل فقط به متوجه نشدن معادل فارسی ختم نمی شد ، پزشک فارغ التحصیل از دانشکده پزشکی ابوعلی سینا ، حتی اگر نهایتا متوجه می شد که ” التهاب ” همان   کلمه روسی  (2)است با توجه به به خط نوشتاری سیریلیک  ، در نهایت  می توانست کلمه ” التهاب ” را(3)  ، تلفظ کند که برای ما ایرانیان اساسا قابل فهم نبود ، پزشک مفروض فارغ التحصیل از همان دانشگاه ” ابو علی سینای دوشنبه تاجیکستان ” ، اگر می خواست نسخه  بنویسد  ، نهایتا باید تشخیص خو د را به روسی می نوشت وبر اساس آن تشخیص ” دارویی که در روسیه تولید می شود ” راتجویز  ، چه اینکه دکتر دارو ساز نیز به زیان روسی درس خوانده و داروهای تولیدی تجویز شده از سوی دانشکده هاو بنگاههای تولید داوری روسی را می شناسد ، بعد مشخص شد که این مشکل نه فقط در حوزه ادبیات پزشکی که در امور مهندسی و آموزش نظامی ، حقوق و…. خود را نشان داده وتجربه تاجیکان در بازگشت بزبان مادری باشکست روبروشد وامروز هم بعد ازگذشت سه دهه از فروپاشی , زبان فنی و مهندسی و نظام و حقوق در تاجیکستان زبان روسی است و زبان تاجیکی تا کنون هم نتوانسته خود را از زیر بار زبان روسی نجات دهد .

حالا به پیشنهاد ” آموزش به زبان مادری ” مطرح شده از سوی ” شورا ” برگردیم ، فرض کنیم که  بر مبنای این نظر قرار شود که در دانشگاههای ” خوزستان ” ، دانشجویان بزبان مادری خود یعنی ” عربی ” تحصیل کنند ، ادبیات آموزشی مهندسی و حقوق و هنر و پزشکی بزبان عربی در ایران موجود نیست ، هیچ عقل سلیمی هم قبول نمی کند که این ادبیات تخصصی از صفر و در ایران پایه گذاری شود ، این موضوع در باره استانهای کرد و بلوچ وآذری هم صادق است یعنی باید کتب آموزشی  و تحصیلی در همه رشته ها از ابتدایی تا متوسطه تا دانشگاهی برای خوزستان از کشورهای عربی ، برای آذری ها از ترکیه ، برای کردها ، احتمالا از اقلیم کرد نشین عراق فراهم شود  و این رشته سر دراز دارد ، علاوه بر آن ، این مشکل خود را در تمامی رشته ها  از نظام و دانشکده های افسری وحقوق و علوم انفورماتیک و مالیه و وزارتخانه های مختلف نشان خواهد داد و بعد از مدتی آذری های ایران که تحت آموزش کتب آموزشی ترکیه ای تحصیل کرده اند ، پان ترک ، خوزستانی ها ، پان عرب ، بلوچ ها خواهان پیوستن به بلوچ های پاکستان و کردها خواهان پیوستن به اقلیم کردستان عراق خواهند شد و در چنین حالت مفروضی ، دشمنان ایران و ایرانی به مقصود خود رسیده اند ! زمینه تجزیه ایران فراهم خواهد شد . انسان به هر زبانی ، آموزش ببیند ،همان زبان با خود ، فرهنگ و الگوهای رفتاری سیاسی – اجتماعی  خود را به وی نه تحمیل که در روان وشخصیت او خواهد نشاند ،  تاجیکها که به زیان روسی آموزش دیده اند وبه آن زبان می نویسند و می خوانند ، اکنون بخشی از گستره جغرافیای سیاسی ، روسیه به حساب آمده و در نزدیک مدت امکان بازگشت به زبان مادری را ندارند .

در قضیه گرفتن سمرقند و بخارا از تاجیکستان و سپردن آن به ” ازبکستان ” ، در سال 1924 دقیقا دو تاجیک به نامهای فیضالله خواجه اف وعبدالله رحیم بایف خود  ، به محکومیت تاجیکستان رای دادند وعلت اساسی آنهم این بود که این دو تاجیک در مکتب های ” ترکیه ” تحصیل و به پانترکیسم متمایل و معتقد شده بودند که آسیای میانه متعلق به سه قوم ترک تبار ازبک ، ترکمن و قزاق است و با این که تاجیک بودند ، هیچ حقی برای تا جیکها قائل نبودند ، اینست تاثیر و نقش غیر قابل تردید آموزش به زبان مفروض و تبدیل شدن به عامل  فرهنگی و سیاسی و اجتماعی زبانی که فرد به آن آموزش می بیند !

با پیشنهاد شورا ما نیز باید فرزندان آذری وکرد و عرب زبان خود را عملا به ترکها و عربها و … بسپاریم تا آنان فرزندان ما را به نژاد پرستانی از نوع پان ترک و پان عرب تبدیل کرده و تخم برادر کشی وتجزیه در میان ما ایرانیان کاشته شود .

نمی توان از خاطربرد که اعضای تاثیر گذار این شورا از اعضای کومله ، حزب خلق مسلمان ، حزب دموکرات کردستان ایران ، کسانی که مستقیما خواهان حمله نظامی به ایران شده بودند بوده و همه اینها در کنار پیشنهاد خطرناک ” آموزش بزبان مادری ” علائمی هستند که تشکیلاتی بنام ” شورای مدیریت گذار ” را بشدت غیر قابل اعتماد وبی اعتبار می کند .

 

(1) – воспаление– واس پالنیه – vospaleniye

(2) – vospaleniye”

(3) – Eltekhob

 

Tagged as: , , , , , , , , , , , , , , , , ,

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سیاست

Leave a Reply

Start here