
مگر اسماعیل بخشی جز برای احقاق حقوق صنفی و حتی نه سیاسی خود بر خاسته بود ؟ شرم بر حکومتی که با نام دفاع از حق محروم و کارگر ومردم ایران ، قدرت را در دست گرفت و اکنون نه تنها حقوق روزانه کارگران را نمی دهد ، که در پی اعتراضات بحق آنان ، دهها تن از آنان را دستگیر و راهی شکنجه گاههای ” فقیه ظالم و خونریز ” می کند .
نامه اسماعیل بخشی ، نمونه ای از شکنجه و بدرفتاری است که در حکومت بدنام ج.ا. با زندانیان کارگر ،
دانشجو ، روشنفکر ، زن و مرد و درویش و بهایی و حتی اصلاح طلب و اصولگرا می شود .
خواندن این نامه و اینکه در هم اکنون که من و شما در ساحل امن نشسته ایم ، هزاران زندانی از آحاد ملت ایران ، اسیر چنین شکنجه هایی هستند ، هر انسان صاحب وجدان را متاثر و اگر اشک که نه خون از چشمان ببارد روا است .
اسماعیل بخشی و هزااران زندانی در بند ، قهرمانان مبارزه با ظلم و استبداد و نابرابری حکومت فقها هستند ، زود باشد که ملت ایران از هر قشر و طبقه و قوم و مذهب و زن و مرد ، با قیامی سراسری طومار حکومت جهل و جنایت اسلامی را درهم پیچیده و نوید بخش ایرانی بهتر و برتر را بدهند .
با هم این نامه را مرور می کنیم .
“جناب آقای علوی در ۲۵ روزی که ناعادلانه در بازداشت وزارت اطلاعات بودم مصائب و رنجهایی بر من تحمیل شد که هنوز از شر آنها خلاص نشدم و برای رهایی از آنها به داروهای اعصاب و روان پناه آوردهام، اما در این مدت دو پرسش اساسی مثل خُره مغز مرا درگیر خود کرده است که پاسخ دهندهی اصلی آنها فقط شخص شما میباشید و این حق بنده و ملت شریف ایران است که پاسخ این پرسشها را بدانیم.
اول اینکه در روزهای اول بدون دلیل یا هیچ حرفی تا سر حد مرگ مرا شکنجه و زیر مشت و لگد گرفتند که تا ۷۲ ساعت در سلولم از جایم نمیتوانستم تکان بخورم و آنقدر زده بودند که حتی از تاب درد خوابیدن هم برایم زجرآور بود و امروز پس از گذشت تقریبا دو ماه از آن روز سخت در دندههای شکستهام، کلیهها، گوش چپم و بیضههایم احساس درد میکنم جالب اینکه شکنجهگران خود را سرباز گمنام امام زمان مینامیدند اما به بنده و خانم قلیان انواع اقسام فحشهای رکیک جنسی میدادند و ایشان را هم کتک میزدند اما از شکنجهی جسمی بدتر، شکنجههای روانی بود، نمیدانم چه بر سرم آوردند که مثل موش آب کشیده شده بودم و هنوز دستهایم میلرزد، منی که زمین زیر پایم میلرزید تحقیر شدم و به شخصیت دیگری بدل شده بودم و هنوز با وجود قرصهای اعصاب و روان گاهی دچار حملههای شدید عصبی روحی و روانی می شوم، اکنون از جنابعالی بعنوان وزیر اطلاعات و کسی که خودش یک روحانی مذهبی ست این پرسش را دارم: از نظر اخلاقی، حقوق بشری و بخصوص دین اسلام حکم شکنجه ی یک بازداشتی چیست؟ آیا رواست؟ اگر رواست به چه میزان؟
مسئله دوم که برای من و خانوادهام بسیار بسیار مهمتر از شکنجههای جسمی و روحی ست بحث «شنودِ» مکالمات تلفنی بنده و خانوادهام توسط دستگاه اطلاعاتی شماست، بازجویم میگفت ما از همه چیز تو خبر داریم حتی میدانیم همسرت چند بار بخاطر مبارزاتت با تو دعوا کرده است گفتم از کجا میدانید گفت مدتها تماسهای تو «شنود» میشد که باعث عصبانیت شدید من حین بازجویی شد حال پرسش بنده و خانوادهام از شما بعنوان وزیر اطلاعات و یک شخصیت روحانی و مذهبی این است که آیا «شنود» خصوصیترین مکالمات انسانها از نظر اخلاقی، حقوق بشری و دین اسلام رواست؟ به چه حقی مکالمات تلفنی خصوصی بنده و همسر عزیزم را دستگاه اطلاعاتی شما باید «شنود» کند؟؟؟
لذا جناب آقای علوی اینجانب اسماعیل بخشی برای شنیدن پاسخ هایتان شما را به یک مناظره در یک برنامه زنده تلویزیونی دعوت میکنم.
اسماعیل بخشی، ۱۴ دیماه ۱۳۹۷
Leave a Reply