دو عامل اساسی که بر واکنش مردم نسبت به ” نا کار آمدی ، فساد و ناهنجاری های اجتماعی ” بوجود آمده ناشی از حاکمیت روحانیت و نیرو های اجتماعی متحد این نهاد بر کشور نقش بازی می کنند الف : احتمال دخالت خارجی و در افتادن کشور به جنگ داخلی است و ب : حمایت بخش هایی از مردم از نظام جمهوری اسلامی است .
در توضیح عامل اول باید گفت که اوضاع منطقه و نابودشدن کشورهایی مانند عراق و سوریه و لیبی که از قضا در هر سه این کشور اپوزیسیون این کشورها از قدرتهای بین المللی برای نابودی ساختارهای سیاسی کشور های خود کمک خواسته بودند موضوع مهمی است که باید در تحلیل علت نبود حرکت جدی بر علیه ” ج.ا.” باید در نظر گرفت و بازهم نباید از یاد برد که که در میان نیروهای اپوزیسیون ج.ا. نیز نیروهای طرفدار” رضا پهلوی ” مشخصا از همان الگوی بکار گرفته شده در سه کشور فوق الذکر حمایت می کنند ، بر همین مبنا جمعیت قابل توجهی از مردم ما ، هر چند که ممکنست به این نتیجه رسیده باشند که دیگر ” ج.ا.” را نمی خواهند اما در هراس از تبدیل شدن به کشور چهارم که هست نیست خود را در کمک گرفتن از ” آمریکا ” و ” اروپا ” از دست داده است ، در نواختن بر طبل آغاز نبرد قطعی با نظام نا کار آمد اسلامی حاکم بر کشور دچار تردید و ابهام میشوند . اما در مورد عامل مهم دیگر که این فاکتور نیز در ابقا وطول عمر” ج.ا.” نقش موثر بازی میکند حمایت بخشی از مردم از نظام حاکم است که این دسته از حامیان نیز خود به دو بخش اصلی تبدیل می شوند ، دسته اول اقشار سنتی که خود متشکل از اقشاری که در حوزه تولید و توزیع سنتی فعال هستند و بیش از 40% نیروی کار در کشوررا تشکیل می دهند و صاحبان بینش از 5/2 میلیون بنگاههای خرد تولید و توزیع سنتی هستند ، این بخش با آنکه زیر بار تحریم ، نا کارآمدی اقتصادی وفساد نظام در حال خرد شدن است اما ازآنجاییکه در هر گونه نظام بعد از ج.ا. برای خود جایگاه اقتصادی – اجتماعی بهتری نمی بیند از درافتادن با این نظام خود داری کرده سهل است که رژیم بیشترین تامین نیرو و سرباز میدان جنگ های خارجی و تعارضات داخلی را از میان فرزندان همین بخش سنتی می گیرد و بخش دیگر همین نیروهای سنتی که از نظر فرهنگی و مذهبی از ” ج.ا.” پشتیبانی می کنند و بشدت به مذهب شیعه و حاکم بودن مقررات اسلامی در قانونگذاری علاقه نشان می دهند ، این دو بخش از جمعیت کشور از نظر فرهنگی برتعدادقریب به اکثریت مردم ایران هژمونی داشته و مردم ما در افتادن با این سنتی ترین بخش جمعیت را درافتادن با دین و مذهب و خدا و پیغمبر به حساب می آورند و می دانیم که انتخاب و برگزیدن در افتادن با ارزشهای دینی و سنتی برای ملتهایی که دارای فرهنگ باستانی هستند به آسانی ممکن نیست . چنین انتخابی ممکنست چند نسل طول بکشد ، اما بخش دیگری که علیرغم تضاد فرهنگی نهایتا به دفاع از همین نظام دینی در می غلطند اقشار متوسط و مرفه هستند که هر چند ادعای گرایش به سکولاریته می کنند اما بخاطر اینکه در باز توزیع ثروت بدست آمده در کشور تا حدودی سهیم هستند ، همراه با ادعای نارضایتی ، دست به فعالیت جدی بر علیه ” ج.ا.” نمی زنند ، بخش های وسیعی از جمعیت متخصص شامل پزشکان ، مهندسان ، وکلا ، متخصصان امور انفورماتیک ، بانکداران و اقتصاد دانان در بنیادها ، جهاد ، سپاه که بدون استثناء در اعمال سیاستهای بیت خامنه ای و روحانیت نقش اساسی دارند مشغول به کار هستند ، سهام عرضه شده در بازار بورس را همین بخش از جمعیت می خرند ، سکه ها و حواله های ماشینها را همین بخش از مردم باسرمایه های 400-500 میلیون تومانی خودمی خرند و در این میان از نابود شدن سرمایه اشان در تورم لجام گسیخته جلوگیری می کنند ، بخش وسیعی از سهمیه های دانشگاهها و استخدام ها به فرزندان هیئت های علمی دانشگاهها اختصاص یافته ، اینها همراه با همان بخش های سنتی در حفظ این نظام منافع دارند .
روشنفکران ناراضی که می دانند ادامه حیات ” ج.ا.” جز به نابودی بیشتر سرمایه های ملی و طبیعی و تاریخی کشور نمی انجامد برای سازمان دادن مردمی که آنان نیز به این نتیجه رسیده اند با چنین موانعی روبرو هستند ! در چنین شرایطی افشاگری و اعلام جنایات رژیم به سازمان های بین المللی (که آنهم باید با احتیاط صورت گیرد که شکل فروش اطلاعات به کشورهایی که درپی تسهیل شرایط حمله نظامی به ایران هستند بخود نگیرد ) عامل فرعی در مبارزه با ” ج.ا.” است ، عامل اصلی ” زمان” است ، زمانی باید بگذرد و تجربه هایی باید به زیست در آید تا اقشار سنتی بفهمند که در همین نظام مدعی دین و سنت ، سنتها و مذهب بنحو وحشتناکتری ازبین رفته و آنان نیز در گذر زمان سرمایه خود را از دست داده و تبدیل به کارگران بی قرار داد و یا با قرار داد سفید می شوند ، زمان باید بگذرد و تجربه هایی به زیست در آید تا اقشار متوسط هم سرمایه و هست و نیست خود را زیر بار فشار تورم و وامهای 30%و 40% از دست بدهند و ببینند که امنیت اقتصادی و شغلی ندارند ، اینها عوامل اساسی ای است که بر سرنوشت کشور و مردم ما و البته حیات ” ج.ا.” موثر و مهم هستند ، اینکه زمان به مردم و کشور ما فرصت این تجربه ها را خواهد داد یا نه ، اینکه همین فردا کشور و مرد م ما در حادثه ای طبیعی مانند یک زلزله دهشتناک در تهران یا سیل و یا دیوانگی عربستان و اسراییل در حمله به کشور و ماجراجویی ” بیت و سپاه ” در حمله نظامی به کشوری دیگر هست و نیستشان را از دست ندهند ، عواملی است که از اختیار مردم و کشور و در مواردی از اختیار بشر خارج است و باید متنظر زمان بود .
اما نقد اساسی من به تحلیل شما در شرایط اقتصادی – اجتماعی حاکم بر کشور و بر آمد ” ج.ا.” در فقدان نگرش تاریخی برتغییرات و تحولات یک صد ساله اخیر است ، چه در یادداشت شما بر سه نوشته من و چه در مقاله ای از شما که با تیتر ” داستان ظهور، تداوم، و سراشیبی سقوط یک انقلاب” منتشر شده است این ضعف به چشم می خورد.بعنوان نمونه نامیدن مشروطیت به موجود شتر گاو پلنگ برخوردی روشنفکرانه و نه بر خوردی واقعگرایانه است ، در تاریخ مبارزات هیچ کشوری نمی توان آنطور که شما انتظار دارید در واحد زمان به دستاوردی شسته رفته و بدون اشکال دست یافت و تجربه سایر کشورها نیز این حقیقت را اثبات کرده است . بر آمد ” رضا شاه ” نه از سر اتفاق که نتیجه طبیعی ” مشروطیت ” و برای تحکیم دولت مرکزی ، پول واحد ، بوروکراسی و ارتش واحد بوده که این دستاوردها خود سنگ بنای رسیدن به جامعه ای مدرن است . ظهور ” ج.ا.” نتیجه طبیعی عمق یافتن پروسه مدرن شدن جامعه و تعمیق این پروسه به میان فقیرترین و سنتی ترین اقشار جامعه حتی تا میان اندرونی علما و حوزه های علمیه بوده است . ” ایران ” ما و ما مردم این وطن ، در حال گذراندن یکی از سرنوشت ساز ترین دوران تاریخی خود هستیم وهیچ حادثه ای ، اتفاقی بوقوع نمی پیوندد و البته باید سعی در تحلیل دلایل وقوع آن را داشت . ایرانیان در قرون آینده به مردم خود در قرن بیست و ابتدای بیست ویک در پایه ریزی کشوری مقتدر ، مدرن ، پیشرفته ؛ دموکرات و سکولار افتخار خواهند کرد ، همانطور که مردم امروزفرانسه به انقلاب کبیر خود افتخارکرده و وجود دوران وحشت و گیوتین از افتخار انقلاب کبیر فرانسه چیزی نمی کاهد .
” حسین ” عزیر با معذرت از تاخیر در برخورد با نوشته شما ، از برخورد و تبادل افکار با شما بسیار خشنودم .
“
کاوه فرزند ملت 
Leave a Reply