طبیعتا من و شما مخاطبان این سطور موضوع پناه گرفتن ایرانیان مشروطه خواه در سفارت ” انگلیس ” را به چشما ن خود ندیده ایم اما در کتاب های تاریخی خوانده ایم که در زمان مجاهدات پدران ما برای برقراری ” عدالتخانه ” و مجلس شورا ” و محدود کردن قدرت سلطنت و بعد از ظلم و جور بسیار ” عین الدوله ” صدراعظم ” مظفر الدین شاه ” و قوای قزاق به مشروطه چیان ، در شب 27 تیر ماه 1285 بسیاری از رهبران روحانی مشروطه که از دیر باز با ” دولت فخیمه انگلیس ” سرو سری داشتند ، به قصد بست نشینی و فرار از سرکوب قوای قزاق ،به محل سفارت ” انگلیس ” در قلهک تهران پناه آورده و در آنجا باصطلاح بست نشستند . در کتب تاریخی آمده است که جمعیت بست نشین بتدریج تا 13000 هزار تن هم رسید و این جمعیت به بهترین وجه و با بار گذاشتن دیگهای چلو و خورشت پذیرایی می شده وتا صدور فرمان مشروطیت تا 14 مرداد همان سال ، این بست نشینی ادامه یافت و می توان گفت که دولت فخیمه نقش مهمی در مجبور کردن ” مظفر الدین شاه ” به صدور فرمان ” مشروطیت ” داشت ، مردم ما در آن زمان بر روی بر آورده شدن اهداف کلی ” عدالتخانه ” و ” محدود کردن قدرت شاه ” تاکید داشتند و کلمه ” مشروطه ” اولین بار از سوی مقامات سفارت در میان جمعیت جمع آمده در ” سفارت انگلیس ” شایع شد . شکی نیست که انگلیسی ها در آنموقع طرفدار مشروط شدن سلطنت فاسد قاجاریه بودند ، اما تمایل داشتند که این نیازتاریخی مردم ایران بر اساس سیاستهای آنان در باره کشور ما بر آورده شود ، که جای بحث آن در این مقال نمی گنجد . در مقابل ” امپراطوری تزاری روسیه ” خواهان حفظ نظام فرسوده قاجاری بوده وبا توجه به نظام عقب مانده سیاسی و ساختار اقتصادی تمایلی به تضعیف سلسله قاجار نداشت ، چه اینکه روسیه خود کشوری عقب مانده بود و امکان عرضه تاسیسات و نهادهای مدرن و اقتصاد صنعتی به کشور رو به تحول ایران را نداشت . ” دولت پادشاهی انگلیس ” در مقابل با توجه به نفوذ وسیعی که در دربار و دولتمردان قاجار داشت و نیاز به بازار برای صادرات کالاهای خود و چشم انداز صدور مواد خام از ایران ، تمایل بیشتری به مدرن کردن روابط سیاسی – اقتصادی ایران داشت اما همانطور که گفتیم می خواست این تغییرات منحصرا در چهارچوب منافع خود شکل بگیرد .
این رو زها نیز همه میدانند که ایران در آستانه تغییرات بزرگ است ؛ ” فدراسیون روسیه ” درست به مانند ” تزارها ” خواهان حفظ وضعیت موجود و بنا بر این از ” ج.ا.” دفاع می کند ، چه اینکه میداند هر نظامی که در ایران و بعد از ج.ا. بر سر کار بیاید ، مجبور به بازسازی سریع روابط اقتصادی ونوسازی صنایع نفتی و استخراجی و صنایع پتروشیمی خود است و روسیه خود در این مورد از تجهیزات و تکنیکهای لازمه برای سرمایه گذاری در ایران بر خورد دار نیست در مقابل ” آمریکا ” و ” اروپا ” میدانند که از امکانات زیادی برای سرمایه گذاری در ایران بعد از ” ج.ا.” بر خوردار هستند . اما ” ج.ا.” نیز تمایل زیادی به نوسازی صنایع ئ بازسازی ساختار اقتصادی و سیاسی خود ندارد و علت آنهم اینستکه می داند به مجرد بازسازی گسترده صنایع نفت و خود رو سازی و … باید روابط اقتصادی- اجتماعی گسترده ای با آمریکا و اروپا پیدا کند که این خود باعث تقویت موضع اقشار متوسط و متجدد شده و وزن اقشار سنتی که حامیان اصلی ” حکومت دینی ” هستند در اقتصاد کشور کم می شود ، بنا براین ” ج.ا.” نیز خود چندان اشتیاقی برای نوسازی بسیار سریع تاسیسات اقتصادی و نهادهای سیاسی خود نشان نداده و بعد از 40 سال ، کشور ما هنوز توان تولید یک ” خود رو ملی ” قابل رقابت در بازارهای جهانی را ندارد .
البته امروز و در خاورمیانه ” ، بریتانیا ” دیگر حرف اول را نمی زند و جای ” پادشاهی انگلیس ” را ایالات متحده آمریکا گرفته و این کشور اکنون خواهان بازی کردن همان نقش “دولت فخیمه ” در عرصه سیاسی در ایران است . اگر در زمان مشروطه ” حاج ابراهیم بنکدار ” یار انگلیس برای پیشبرد سیاستهایش در ایران بود امروز ” چهارشنبه های سفید ” این نقش را بازی می کند
آمریکا از زمان ” باراک اوباما ” و امروز هم در زمان ” دونالد ترامپ” ، توان و تمایلی برای ایجاد وشرکت در منازعات منطقه ای نداشته و مدتها ست که دیگر بدنبال ” سرنگونی ج.ا.” نیست ، در شرایط حاضر و بخصوص در دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 در آمریکا ، ” کاخ سفید ” بدنبال به مذاکره کشاندن وکاهش فعالیتهای هسته ای ” ج.ا.” است تا بتوانداین دودستاورد را بعنوان برگ برنده جمهوری خواهان آمریکا در انتخابات پیش رو به رای دهندگان آمریکایی ارائه دهد .
” کاخ سفید “درست در اجرای چنین سیاستی است که از یکسو به تحریمها که تا کنون به سرنگون شدن هیچ نظام و ساختاری منجر نشده دامن میزند تا با ناراضی کردن اقشار حاشیه نشین شهرها ، آنان را به شورش بکشاند و از سوی دیگر با تقویت اپوزیسیون آمریکا نشین ( رضا پهلوی ، مسیح علی نژاد ، رسانه های لوس آنجلسی ) که عموما هم طرفدار نظام سابق هستند ، سعی به بخیابان کشیدن اقشار متوسط و شهرنشین دارد و همه اینها نه برای دفاع از حقوق مردم ایران و یا تقویت دمکراسی و احقاق حقوق کارگر و زندانی تحت شکنجه که اساسا برای مجبور کردن ” خامنه ای ” به عقب نشینی از مواضع منطقه ای خود و نشستن پشت میز مذاکره است ، بنابراین آمریکا ؛ ” به مسیح علی نژاد ” و یا ” سلطنت طلبها ” امکانات می دهد ، اما قصد وی مذاکره و بنابراین تقویت موضع اصلاح طلبان است که آنان نیز خواهان مذاکره با ” ج.ا.” هستند ! یعنی هر مبارزه ای ، هر تظاهراتی ، هر ” چهار شنبه سفیدی ” که تحت رهبری ” علی نژاد ” و ” نوری زاده ” و سلطنت طلبها ” صورت بگیرد ، حتی اگر شرکت کنند گان در آن شعار ” مرگ بر خامنه ای ” سر بدهند در راه هدف اصلاح طلبان شمشیر زده اند ! چرا چون حامی اصلی اپوزیسیون آمریکا نشین ، یعنی ” کاخ سفید ” در حال حاضر نه بدنبال سرنگونی ” ج.ا.” که مذاکره با این نظام است ، با توجه به این استدلال هر گونه حرکت اعتراضی تحت رهبری افراد و جریانات فوق الذکر از همان ابتدا شکست خورده بحساب می آید . وقتی ” پمپئو ” از تظاهرات اخیر آبان ماه و یا ” پویا بختیاری ” حمایت کرد ، این حرکات بخش وسیعی از حامیان خود را از دست دا د ! چرا ؟ چون بسیاری از مردم می فهمند که آمریکا هیچ ، مطلقا هیچ صداقتی در مورد آینده کشور ما ندارد و اساسا بنبال منافع کشور خود است و اینکه بر سر مردم کشو ما چه خواهد آمد ، اینکه اصلاح طلبان تقویت شوند و ج.ا. باز هم سالها بر ” ایران ” حکومت کند ، یا در ایران جنگ داخلی شود ، برای دولتمردان کاخ سفید پشیزی ارزش ندارد . حمایت ” پمپئو ” و ” برایان هوک ” ازتظاهرات مردم بر علیه گران شدن بنزین نه دفاع از حق بر باد رفته کارگر و کشاورز و کارمند و زندانی و اعدام شده است که اساسا برای تحت فشار گذاشتن ج.ا. در جهت انجام مذاکره است و دیگر هیچ ! و آیا مردم ایران بدنبال بر آورده کردن منافع آمریکا و نیازهای دولت ترامپ ، به خیابان آمده و جان خود را از دست میدهند !
آمریکا در مبارزات مردم ایران دخالت می کند تا آنها را در راه اهداف خود به کار بگیرد و در این میان نیز ایرانیانی هستند که با گرفتن دستمزدهای حتی 400 هزار دلاری ، با خون و جان و زندگی بعضی از جوانان بازی کرده و خود را در خدمت اهداف ” آمریکا قرار می دهند .
در عدم صداقت “پمپئو ” نسبت به اهداف مبارزان و بر خاک افتادگان ” آبان خونین ” همین بس که درست در روزهای کشتار آبان ، دولت ترامپ به مبادله زندانی با ” ج.ا.” دست زد و ” ترامپ ” آرزوی گسترش روابط و مبادله زندانی با قاتل فرزندان ایران ” خامنه ای ” را کرد و این لحن تاییدآمیز ” ترامپ ” بازهم به ” خامنه ای ” جرات بیشتری برای سرکوب خشن معترضین داد.
به ایرانیان اپوزیسیونی متحد امریکا اعتماد نکنید وتحت رهبری آنان به هیچ حرکتی دست نزنید که احتمال فروش اطلاعات حرکات اعتراضی شما به آمریکا و مورد معامله قرار گرفتن خون جوانان ما میان این د و دولت وجود دارد در فراخوان برای ” 5 دی ” این واقعیت خود را به عیان نشان داد که در این با ره در مقاله ای جدا خواهیم نوشت .
.
کاوه فرزند ملت 
Leave a Reply