بخش دوم : رهبران لاابالی و وابسته اپوزیسیون آمریکایی یکی از دلایل شکست جنبش ژینا
رژیم در ابتدا با این حرکات مدارا کرد و دست آنان را باز گذاشت تا از یکسو ماموران خود را مظلوم نشان دهد و از سوی دیگر اقدام به سرکوب اولیه آنها نکرد تا از نگرش مثبت مردم بسوی آنان بخاطر مظلومیت اشان جلوگیری کند بخصوص که در روزهای آغازین حرکات ، ابراهیم رییسی برای شرکت در اجلاسی بین المللی در نیو یورک بود . رژیم با عقب نشینی های ابتدایی در حقیقت ابتدائا با جلب مشروعیت اخلاقی برای خود ، سعی در گرفتن اجازه برای سرکوب آنان از طرفداران و اقشار بیطرف میانی گرفت .
اهم اقدامات رژیم در این باره بشرح زیر بود : الف – صحنه سازی برای وانمود کردن خودکشی کشته شدگان که در این باره حتی صحنه های جعلی ساخته ، هنرپیشه هایی که از میان پرستوها انتخاب شده بودند و از سناریو نویسی تا فیلمبرداری و…اقدام کرد . برخلاف رهبران بی پروای این حرکات ، رژیم در صحنه سازی برای ضد ارزش نشان دادن اپوزیسیون و ارائه تصویر حق بجانب و خوب از خود بسیار دقیق بوده و توجه نشان داد .ب- تبلیغ بر روی حمله بسیار خشن تظاهر کنند گان به نیروی انتظامی ، سپاه و بسیج برای جلب و گدایی ترحم ، هر ویدویی که حمله تظاهر کنند گان و فرار نیروهای انتظامی و مظلومیت آنان را نشان میداد بسرعت مورد بازدید میلیونی قرار می گرفت و مشخص بود که لشکرسایبری رژیم با کلیک کردن بر روی چنین ویدیوهایی تلاش میکرد که تظاهر کنند گان را خشن ، وحشی و جنگ طلب نشان دهد . .ج: سعی در نشان دادن نیروهای شرکت کننده در اعتراضات و پشتیبانان خارج نشین آنان بعنوان افراد لاابالی ، فاسد الاخلاق وابسته و مزدور خارجی بودن آنان که در این مورد اعمال خارج نشینان کمک شایانی به ج.ا کرد . مثلا حمایت گلشیفته فراهانی و نازنین بنیادی که بر اساس اخلاق سنتی و دینی اکثریتی از مردم ایران ( نه روشنفکران و یا افراد متجدد ) اینان دو هنر پیشه فیلمهای سکسی و مستهجن هستند ، تاثیر بالایی در نپیوستن اکثریتی از اقشار میانی به حرکات اعتراضی را داشت ملاقات رهبران حرکت و دو تن از فرزندان کشته شدگان این حرکات با روسای جمهور فرانسه و شرکت در گردهمایی هایی که شائبه طرح بمباران ایران در انها مطرح بود و تصاویر ملاقات گلشیفته و مصی با برنارد لوی که بعنوان فعال در امور تجزیه کشورهای منطقه شناخته میشود ، نیز بعنوان عامل دیگر تاثیر منفی در جذب عناصر میانی بسوی جنبش داشت .
نظری به حرکات اعتراضی موسوم به زن ، زندگی ، آزادی
این حرکات بسیار گسترده و در حقیقت مانند آتش زیر خاکستری بود که نارضایتی های حق و ناحق بسیاری که در مدت 4 دهه سرکوب شده بودند فرصت فوران یافتند ، خواسته اصلی و قابل اعتنای این حرکات مبارزه بر علیه حجاب اجباری ، تحقیر و توهینی بود که در طول عمر ج.ا. بر زنان روا داشته شده بود . بزرگترین توهین به زنان در ج.ا. سوء استفاده از آنان بعنوان بخش مهمی از رای دهندگان به ج.ا. و تبلیغ اینکه زنان در ایران جزو آقشار فعال سیاسی هستند و در همان حال همین زنان رای دهنده ، حق سفر ، حق تحصیل ، حق حضانت و یا حتی حق اقامت قانونی برای یک شبانه روز در یک هتل را بدون اجازه یک ولی مرد ندارند . اما از یاد نبریم که زنان شرکت کننده در این جنبش بطور عمده از میان نسل جوان و احساساتی زنان بودند که از نظر عمق دانش و شناخت سیاسی بشدت غیر قابل اعتماد و به همین دلیل هم نتوانستند همراهی لایه های سنی میانی و مسن زنان را باخود همراه کنند که این خصوصیت از یکسو به رژیم اجازه داد آنان را در حد کشتن و قتل زیر ضربات باطوم وشلاق سرکوب و از سوی دیگر همین خصوصیت باعث شد براحتی تحت کنترل عناصر وطنفروش و حقوق بگیر خارجی و رهبران بی تجربه سیاسی خارج قرار گیرد ، تعداد افراد محدودی از فعالان این جنبش که به خارج راه پیدا کردند ، معمولا یا زیر پرچم یک کارمند دون پایه و پول پرست رادیوی آمریکا قرار گرفتند و یا به بوقچی تبلیغاتی رسانه های وابسته به دولتهای خارجی تبدیل شدند . بر این مبنا این جنبش هر چند که عدم مشروعیت ولایت را بعینه بنمایش جهانی گذارد ، اما هیچکدام از عناصر یک جنبش انقلابی که بتواند اکثریت مردم را با ارائه ویژگی های برتری گفتمانی نسبت به ج.ا. به خود جلب کند نداشت . از یاد نبریم در همین جنبش ، به افراد وابسته به رژیم که گاها و در خیابان تحت کنترل تظاهر کنند گان در می آمدند ، تعرض جنسی ; وبرخوردهای جنسیتی شد که حتی یاد آوری کلامی آن نیز شرم آور است ، در همین جنبش درست به مانند برخورد نیروهای سرکوبگر رژیم با مردم ، بسیجی و سپاهی زیر ضربات مشت و لگد و سنگ له شدند .
فرق یک نیروی برانداز انقلابی با یک نیروی برانداز مثلا خرابکار در چیست هر دو می خواهند رژیم را تضعیف و یا در مرحله نهایی سرنگون کنند ، اما برای برانداز انقلابی محدود بودن در اصول اخلاقی اصل است و نیروی برانداز خرابکار خود را از هر قید اخلاقی و اجتماعی آزاد میداند . شعارهای شرم آور دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که بعدا از سوی تظاهر کنند گان در داخل و خارج از کشور تکرار شد همه به رژیم کمک کرد که ما اپوزیسیونی ها را نیز به مانند و برابر با نیروهای تبهکار حامی خود که از میان زندانیان و تبهکاران انتخاب میشوند نشان دهد .
شما خود را بجای افراد بیطرف جامعه بگذارید ، آنان باید با امید به گلشیفته ، نازنین ، حامد اسماعیلیون و یا دانشجوهای فحاش دانشگاه به این جنبش می پیوستند ؟
اپوزیسیون انقلابی باید بتواند برتری اخلاقی- گفتمانی خود را نسبت به رژیم حاکم نشان دهد تا قادر باشد اکثریت بیطرف و خاموش میانی را بخود جلب کند . نیروهای منسوب به این جنبش با ادبیات بیشرمانه شعارهای جنسی و جنسیتی سر دادند ، نیروهای منسوب به این جنبش در خارج از کشور افرادی را بخاطر احتمال حزب اللهی بودن ، مجاهد بودن و یا فقط سلطنت طلب نبودن با سنگ و چوب وبقصد کشت کتک زدند و همه این توحش ها ، بی اخلاقی ها و … بنام آن جوان کم سن و سالی که جان خود را در خیابان و برای آزادی فدا کرد نوشته شد .
علت اصلی نپیوستن اکثریت بیطرف به اعتراضات :
متاسفانه هنوز حفظ و ادامه حیات ج.ا. اما با حاکمیت اسلام عرفی ( اصلاح طلبانه ) انتخاب بسیاری از مردم ایران است ، حکومتی که در آن دین بعنوان یکی از دوپایه تمدنی ، تاریخ باستانی وسنت ها بعنوان یکی دیگر از دو پایه ارزشهای اجتماعی ملحوظ شده و از بخش مدرن هم صرفا بعنوان ابزار و نهادهای التقاطی ایرانی – مدرن – اسلامی استفاده شود .
بسیاری از مردم ایران رودریی قطعی با ج.ا. را به معنای وداع با دوره ای مدانند که از آن تحت عنوان خدمات متقابل ایران و اسلام یاد میشود و اصلاح طلبان بیشترین شانس را برای ابقای چنین گفتمانی را دارند . اینان فکر می کنند با بوجود آمدن سازش میان دوبخش اصلاح طلب و افراطی درون رژیم ، زمینه جنگ داخلی و حمله خارجی و از دست رفتن دین و سنت ، از بین میرود که این برخوردی اشتباه است و گذر زمان تا کنون نشان داده و بازهم اثبات خواهد شد که ادامه حیات ج.ا. است که سنت و اخلاق ودین و دنیا را در معرض خطر و انهدام قرار میدهد !
کسانی که در کشورهای سکولار اروپایی زندگی کرده اند میدانند که برخلاف تبلیغات ولایی ها و سنت گرایان در ایران ، در این کشورها اخلاق ، سنتها و خانواده از محکمترین جایگاه های اجتماعی برخوردار هستند .
نتیجه گیری : 1-می توان گفت که اکثریت اقشار میانی هنور انتخاب سیاسی نکرده و خواهان اصلاح وضع موجود هستند وعدم همراهی اشان با اعتراضات بر اندازانه یکم : امید اکثریت مردم به ادامه حیات گفتمان ایران اسلامی و اسلام ایرانی است و در مراحل بعدی نبود آلترناتیو معتمد و سوم ترس حاکمیت بی قانونی و جنگ ئاخلی در صورت برافتادن ج.ا. است . هنوز گذر زمان نیاز است که مردم ما دریابند که اسلام از هر نوع آن اصلاح طلبانه و یا ولایی ، هیچ حرفی برای اداره جامعه ندارد ، سنت و سلطنت ایرانی از هیچ پتانسیلی برای رهبری مردم ایران در عضر مدرن برخوردار نیستند ، ایران را فقط گفتمان جمهوری مدرن رها شده از ولایت و سلطنت نجات خواهد داد .
اما در حال حاضر انتخاب و ترجیح اکثریت مردم ایران ( فارغ از دو اقلیت افراطی برانداز و حامی رژیم ) و در فرار از ایران سوخته تهدید ولایی ها و یا حمله خارجی تهدید اپوزیسیون آمریکایی و در ترس از اینکه روبرویی آنان با ج.ا. به معنای تن دادن به بیدینی و وداع با گذشته های سنتی و تاریخ 2500 ساله باشد ،پذیرش اصلاح طلبان از سوی خامنه ای و تشکیل حکومتی ائتلافی است . این نگرش اکثریت میانی مردم ما ، اما اشتباه است ، جناح حاکم اجازه بازگشت اصلاح طلبان بقدرت را نخواهد داد و مردم باید از حکومت ولایی و ج.ا. عبور کنند تا کار مملکت بصلاح برسد و بدانند که عبور از ج.ا. اساسا هیچ ارتباطی با ضدیت با دین و مذهب و اخلاق و سنت ندارد .
2- درسهایی برای آینده : اکثریت مردم ایرن مانند همه کشورهایی که در آنها سنتهای دیرپای دینی و فرهنگی و سیاسی حاکم است ، در گذر به وضعیتی جدید بسیار محتاط ، محافظه کار و حتی سنتگرا هستند.
باید بدانیم که رژیم بر روی وابسته بودن، لاابالی و ضد اخلاق و ضد سنت و دین بودن اپوزیسیون بسیار مانور خواهد داد ، باید در انتخاب شعارها ، رهبران و حتی رسانه هایی که با آنها تماس می گیریم دقت لازم داشته باشیم که به رژیم اجازه ندهیم ما رابعنوان مشتی افراد ضد اخلاق وابسته به خارجی نشان دهد .
سرانجام و مهمتر از همه اینکه فقط موقعی برای اعتراضات جوانان را برای اعتراض به خیابان بکشانیم که قبل از آن اعتصابات شکل گرفته باشد . با وجود اعتصابات گسترده و آنگاه شروع تظاهرات اعتراضی رژیم جرات نخواهد کرد که اقدام بقتل عام معترضین کند ، در این باره در نوشته ای دیگر سخن خواهیم گفت .
Leave a Reply