اگر بخواهیم با ادبیات پر تناقض بنیاد گرایان مذهبی شیعه سخن بگوییم که به اعتقاد آنان برگی از درخت نمی افتد مگر به مشیت الهی ، حق داریم ادعا کنیم که خدا ی مسلمانان ، “ابراهیم رئیسی” ، فردی را که ج.ا. در این دوران پر تلاطم بیشتر از هر کس دیگری به وی نیاز داشت ، از میان برداشت . کشته شدن رییسی در حادثه سقوط هلی کوپتر ، چنان ضربه سهمگینی به ج.ا. بود و چنان هدیه شعف آوری برای اسراییل و اپوزیسیون ، که حتی تا چند روز بعد از حادثه ، باور کردن اینکه این سقوط یک حادثه بوده و نه حاصل یک عملیات نظامی از سوی اسراییل و یا آمریکا ، بسیار مشکل بود .
“ابراهیم رییسی ” حاصل و عصاره عمر “خامنه ای ” و ” انقلاب اسلامی ” بود .
اول روشن کنیم که ما انقلاب اسلامی را با خامنه ای ، بنیاد گرایانی از نوع سپاه پاسداران که کشتن مخالفین برایشان مثل آب خوردن است ، .انقلاب اسلامی را با دین زوری و اجرای زورکی مقررات آن می شناسیم ، انقلاب اسلامی را با حزب الله و حماس و حوثی ها که حمله به بنیادهای تمدن بشری مانند آبراهای بین المللی ، تجارت آزاد ، دولت مدرن برایشان عملی افتخار آمیز است می شناسیم ، انقلاب اسلامی را با تجاوزپاسداران بزنان و دختران زندانی قبل از اعدام در زندان اوین تهران ، با حمله به شهروندان غیر نظامی ساکن شهرک نشین های اسراییل و تجاوز بزنان و دختران یهودی فقط بجرم یهودی بودن و بعد اسیر گرفتن افراد غیر نظامی سالخورده و کودک و زنان جوان می شناسیم . انقلاب اسلامی را نه با ادعاهای هواداران آن که از اعمال رهبران و هواداران آن می شناسیم . حزب اللهی ها در تک تک جنایات رهبران خود شریک هستند
انقلاب اسلامی و رهبران آن در جنایات حماس هم شریک هستند .
نمی توانید بگوییدکه اعمال جنایتکارانه حماس ربطی به انقلاب اسلامی ندارد ، بیاد داریم که بعد از عملیات حماس در 7 اکتبر ” خامنه ای ” اعلام کرد که دست و بازوی مرتکبین این جنایت را میبوسد . انقلاب اسلامی را با خاتمی و مدعیان اسلام رحمانی و اصلاح طلبان نمی شناسیم ، انقلاب اسلامی را بارهبران و هواداران آن می شناسیم .اکنون که ویژگی هایی از انقلاب اسلامی را برای شما خواننده هوشمند و البته با درک بالای سیاسی را توضیح دادیم ، اینجا می خواهیم ادعا کنیم که ” ابراهیم رئیسی ” مظهر ، عصاره و چکیده همه این رذائل سیاسی داخلی و خارجی بود ! نمی گوییم رذائل اخلاقی که قطعا توضیح دهنده نیست می گوییم ” رذائل سیاسی ” و این عبارت به این معنی است که مرتکبین به جنایات بر شمرده بالا با انگیزه و اهداف سیاسی به چنین جنایاتی دست میزنند .
خامنه ای و هواداران وی ، در چهره ” ابراهیم رییسی ، آمال و آرزوهای خود را میدیدند. ” رئیسی ” متعهد به روحانیت ،متعهد به پدیده ای بنام انقلاب اسلامی ، به منافع رانتخواران و اختلاسگران و جمع آمدگان بر سر سفره غارت انقلاب اسلامی بود ، متعهد به اهداف فرامرزی انقلاب اسلامی و ج.ا. بود ، یک بوروکرات بتمام معنای صاحب شناخت از سیستم هیئتی اداره کشور بود ، با سپاه و مراکز اطلاعاتی روابط و حشر و نشر بدون حاشیه داشت و مهم اینکه حاشیه اختلاس و سوء استفاده مالی در موردش مطرح نبود ، انقلاب اسلامی از وی بعنوان جوان 20 ساله ای که خود را به امواج آن سپرده بود یک رئیس جمهور ساخته بود و مهمتر از همه اینکه وی نسبت به سایر رهبران ج. ا. بسیار جوان بود . بنظر میرسد که طرح خامنه ای این بود که وی را برای رهبری انقلاب اسلامی آماده کند ، اگر وی برهبری انقلاب فاشیستی اسلامی میرسید ،نفسی نو برای عجوز هزار دامادی بنام روحانیت بوده و جان تازه ای به کالبد انقلاب اسلامی می دمید . تمسخر و برخوردهای ایذایی اپوزیسیون با ” سید ابراهیم رئیسی ” بیشتر ناشی از عجزی بود که مخالفان در مقابل وی احساس می کردند ، وی دشمنی خطرناک و مهلک برای ملت ایران و اپوزیسیون بود ، اگر خدایی بالای سر باشد ، یکی از خطرناکترین دشمنان ملت( ابراهیم رییسی ) ازمیان برداشته شده است . این دستاورد بر ملت ایران مبارک باد . ملت ایران در آرزوی از میان برداشته شدن ” خامنه ای ” نیز شب و روز ندارد . کو پهلوانی ، کو دلاوری ، کو “میرزا رضایی “؟ انقلاب اسلامی اگر این ضربه دوم را هم بخورد دیگر کمر راست نخواهد کرد
حادثه سقوط هلیکوپتر، انقلاب اسلامی و روحانیت در حال مرگ را از این نفس تازه و جان جوان محروم کرد ، او حاصل و عصاره چهل سال فعالیت جنایتکارانه بنیادگرایی شیعه در قالب دولتمداری هیئتی- ولایی بود و خامنه ای به این سادگی نمی تواند جانشینی برای وی پیدا کند ! چهره مغموم و گرفته خامنه ای در طول مراسم تشییع جنازه “ابراهیم رئیسی ” خبر از طوفان سیاهی بود که این حادثه در روح و روان وی برپا کرده بود .
یکی از ویژگی های مهم انقلابات فاشیستی ، نیاز به جنگ ، خون و همانطور که حسن عباسی یکی از گماشتگان ولایت گفت خون گیری و ، حجامت سیاسی است ” ابراهیم رئیسی ” بهترین فرد برای اجرای این پروژه انقلاب فاشیستی اسلامی بود ، او ماشین کشتار انقلاب اسلامی بود .، البته این سیدبینوا از خود اراده و اختیارو حتی سواد و قدرت تحلیل نداشت ، با خونسردی و بیرحمی در چند روز حکم اعدام سه هزار زندانی را بنا بر فرمان خمینی صادر کرد ، به این کشتار خود افتخار میکرد و مخالفان رهبر را به اجرای بازهم چنین کشتارهایی تهدید میکرد . با ابراهیم رئیسی عقل ، کلام و استدلال تعطیل بود ، وی اساسا از بکار بردن کلام هم عاجز بود ،هر چه بود اجرا و اجرا بود و او بهترین فرد بری تضمین بقای روحانیت سالخورده و در حال مرگ شیعه و انقلاب اسلامی متزلزل بود.
لحظه ای فکر کنید با این همه خصائص و رذائل سیاسی و منافع اساسی که وی برای ج.ا. داشت می توان به این نتیجه رسید که کشته شدن وی حاصل رقابت جناحهای مختلف درون حکومتی باشد ؟ البته که نه ! از این توهم توطئه که بگذریم ادعای کشته شدن وی بوسیله تهاجم موشکی و یا ایجاد اختلال در سیستم ناوبری هلیکوپتر توسط آمریکا و اسراییل مطرح میشود ، با توجه به شرایط نامطلوبی که اکنون اسراییل و آمریکا از نظر در گیر بودن در جنگهای بسیار فعال در آن قرار دارند ، بنظر نمی رسد این دو کشور در شرایطی باشند که بخواهند به احتمال درگیری با یکی از متزلزل ترین نظامهای سیاسی که آماده است برای دفاع از خود به هر ماجراجویی دست بزند را دامن بزنند یعنی این گزینه هم محلی از اعراب ندارد.
در هر حادثه ای حتی عادی و غیر سیاسی ، عوامل ناشناخته و مبهم بسیاری می توان یافت ، درحادثه سقوط هلیکوپتر رئیسی ، نیز این عوامل ناشناخته و مبهم بسیار هستند که بسیاری از آنان به اداره هیئتی و عقب مانده سرکردگان نظام اسلامی بر میگردد و الزاما بیانگر وجود سیستمی هوشمند برای بقتل رساندن یکی از خدمتگزاران صادق نظام نیست . البته کشته شدن فردی تا به این حد مفید برای نظامی سرکوبگر و ستمکار ، باعث خشنودی و کشیدن نفس راحت برای مخالفین نظام اسلامی شد . بقول سخن عامیانه ” خدا شما را زد ” ، بازهم بزمین خواهید خورد و مرغان آسمان بحالتان خواهند گریست .
شادی و اظهار شعف مخالفان در مرگ ” ابراهیم رئیسی ”
فارغ از شکل ابراز این خشنودی و رضایت که به پیشینه و تربیت سیاسی هر فرد و جریان سیاسی برمیگردد ، اما فردی که به کشتار 3000 نفر و ناپدید سازی قهری جنازه های آنها هم افتحار می کرد ، قطع انگشتان دست را موجب افتخار نظام اسلامی میدانست چگونه انتطار دارد که مخالفین نظام وی را یک جنایتکار ندانند ، هواداران وی چگونه انتظار دارند کسانی که از ” رئیسی ” و نظامی سیاسی اسلامی ضربه ها خورده اند ، زندانی شده اند و دودمانشان بر باد رفته از مرگ فاجعه بار وی اظهار خوشحالی نکنند . فحاشی ، خوشحال شدن از رنج مخالفان سیاسی ، عذاب دادن مخالف فکری بنحوی که یکی از سران این نظام میگفت برای مخالفان خود نه زندان که گورستان میسازیم را اولین بار مسئولین نظام اسلامی بکار بردند ، عبارت ” دیاثت سیاسی ” را معلم اخلاق شما حزب اللهی ها برای افراد بد حجاب بکار برد ، کشتن و مثله کردن مخالفان فکری را اولین بار ماموران و هواداران نظام بر علیه روشنفکران مخالف وحتی یک کودک 5 ساله بکار برد ند . شکستن سنگ قبر ها ، شکستن حرمتها و حتی فحاشی حزب اللهی ها به ” فانزه رفسنجانی ” در خیابان و در ملاء عام را اولین بار خود حزب اللهی ها باب کردند .
قحبه پیر دیگران را به تقوی فرا می خواند
وقتی که حزب اللهی ها از اینکه عده ای از مخالفان نظام ، در مرگ ” رئیسی ” اظهار شعف می کنند ، ناراحت شده و از اخلاق سیاسی حرف میزنند انسان بیاد قحبه ای پیر می افتد که دیگران را به تقوا می خواند در حالیکه خود هنوز اسیر تعفن و روابطی آلوده است . ج.ا. خود را مجاز به هر جنایتی میداند و مانند جنایتکاران حرفه ای خواهان داشتن حق ویژه در صاحب احترام و متشخص بودن است . “اما چگونه می توان به مرگ گفت که او زنده نیست ، او هیچوقت زنده نبوده است” . انقلاب اسلامی هیچگاه نشانی از انقلاب نداشته است . انقلاب اسلامی عین مرگ و سیاهی است .اینان را فقط باید بزباله دانی تاریخ انداخت . هر کدام از سردمداران نظام قبل از سقوط آن بمیرد شانس بسیار آورده است که روزهای سیاهی را که برای آنان در پیش است نمی بیند !
انقلاب اسلامی و هوادارانش اصل قباحت ، روی دیگر وقاحت ، خود دیاثت و آخر خباثت هستند ، اینان انتظار چه احترامی دارند ؟ اینان باید منتظر محاکمه ای سخت و مجاذات هایی سیاه باشند ، با مردم زخم خورده از ستم اسلامی از احترام بخود حرف نزنید که سخنی گزافه و زیاده است .
Leave a Reply