واقعا بعضی خیلی از مرحله پرت هستند ، یکی مثل مهدی نصیری می خواهد میان شاه و فقیه آشتی بوجود بیاورد و قائله دو قرن مبارزه میان سه نیروی (شاه ، فقیه ، مردم) را با دادن نقش محوری به “شاه و فقیه” ، “تخت و منبر” ، “بیت و دربار” و باز گرداندن مردم به جایشان به قبل از مشروطه یعنی به مومنان مطیع فقیه و بندگان شاه برگرداند ، یکی مثل تفاله فقاهت ” علی علیزاده ” و همپالکی هایش حزب اللهی های و سنت گرایان ولایی می خواهند مردم را به دنبالچه فقیه تبدیل کند ، عده ای مانند ” علیرضا طاهری “و سنت گرایان سلطنت طلب در آرزوی بازگشت آن خدا بیامرز ( البته که شاه را فقط خدا می آمرزد و او در پناه دین آبرویی داشت ) و بوسه زدن مردم بر چکمه های اعلیحضرت هستند . هر کس حتی رضا پهلوی هم اگر بخواهد بر آینده و فردای ایران تاثیر گذار باشد باید طرف مردم را بگیرد و جمهوری خواه شود
گفت شیخ ورد خوب آورده ای …. لیک سوراخ دعا گم کرده ای
مهدی نصیری که اگر انقلاب نشده بود ، اکنون طبیعتا و احتمالا در حومه دامغان بشغل شریف جمع کردن سوختهای حیوانی در یک دامداری مشغول بود، سلطنت طلب شده ، از گذشته انقلابی- اسلامی خود ( یک حزب اللهی هیچگاه انقلابی نبوده اساسا اینان زالوی انقلاب بوده و برای لفت و لیس با انقلاب همراه شده بوده اند ) در پیشگاه شاهزاده ، عذر تقصیر بجای آورده و خواهان اتحاد اصلاح طلبان و سلطنت طلبان شده است . جدا از انگیزه های فردی مهدی نصیری برای چنین ادعایی که باید در جای خود به آن پرداخت ، باید به وی و امثالهم گفت که ، بله در ایران سنگ بر روی سنگ بند نیست ، همه جناح بندی سنتی فرو ریخته اند ، دو مرجع اجتماعی سنتی که قرنها تنها مراجع اجتماعی مورد قبول ایرانیان بوده اند جایگاه خود را از دست داده اند ، از زمان وقوع انقلاب مشروطه ، قدر قدرتی و مرجع اجتماعی دیگری بنام ” مردم ” وارد صحنه سیاست شد و نزدیک به دو قرن است که سلطنت و فقاهت گاه با هم و گاه هر کدام به تنهایی در پی حذف و یا بی تاثیر کردن این عامل نوظهور بوده اند ، باید به همه کسانی که در پی احیای قدرت سلطنت ، فقاهت ، تخت ، منبر و بیت و دربار هستند گفت که بله البته وضعیت موجود قابل دوام نیست اما ایران فردا را نه فقیه و نه شاه میسازند که مردم ایران ، کشور خود را در یک نهاد مردم سالار که نماینده جمهور مردم است و از قید فقاهت و سلطنت آزاد است خواهند ساخت:
یک قدم مانده یک خیز یک گام
بشکنی این قفس
تا بر آری نفس
چون درای جرس
بانگ برداری از دل به هر بام
اینبار نه نوبت فقاهت ، نه نوبت سلطنت که نوبت ما مردم ایران است :
مردم ایران البته نه آن اقلیت سلطنت طلب ، نه اقلیت فقیه پرست که اکثریت پشت کرده به این دو ، سازندگان ایران فردا ، ایرانی که در دو قدمی ماست ، مردمی هستند که در زمان انقلاب مشروطه کشور را از تجزیه و فروپاشی نجات دادند ، آنانی که نجات ایران را مدیون شاهان قاجار و یا آخوندهای همان دربار میدانند ، بجهالت فراموش می کنند که نحت رهبری آخوند وشاه ، ایران بیش از 300 هزار کیلومتر از خاک گهر بار خود را از دست داد ! این مردم بودند که با نهضت مشروطه ایران را حفظ کردند .
شاهزاده کیست ؟ فقیه کدامست ؟ تاجزاده چه کاره است ؟ هر ایرانی یک شاهزاده ، هر ایرانی یک فقیه ، هر ایرانی یک خداست ، اینبار نوبت مااست.
Leave a Reply