در رژیمهای سیاسی از قبیل ج.ا. نقش رهبر بعنوان نشان دهنده راه و مسیر و طریقت و هدایت هواداران و مومنان مطیع ، بعنوان جایگاهی حقوقی تعریف شده و شخصی مانند ” خامنه ای ” در ایران و یا ملاهبت الله آخند زاده” در افغانستان ، بر مبنای حدیث نبوی “کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ” ( هر کدام از شما در مقابل افرادی که بسخن شما گوش میدهند به جوابگویی کشیده خواهید شد ) ، امام جامعه اسلامی که در دنیای امروز به ایران و افغانستان اطلاق میشود در مقابل خدای خود مسئول به جوابگویی برای مسائل مبتلا به ، رعیت ها یا مومنان هستند . البته مسلمانان بنیادگرا در ایران ، بر این عقیده اند که مومنان ( یا همان رعیت ها ) حق انتخاب رهبر را نداشته و فقط وی را کشف می کنند و گویا وی از جانب خدا و یا ولی خدا بر روی زمین یعنی امام زمان انتخاب شده است . بر همین مبنا است که ” خامنه ای ” هیچگاه خرافه های مربوط به ارتباط خود با ” امام زمان ” را که گاها از جانب شیفتگان خود ابراز می شود را رد نمی کند .
دولتمردان و مریدان رهبرانی چون ” خامنه ای ” در ولایت ایران و یا ” ملا هبت الله آخند ” در ولایت افغانستان به این دو رهبر بعنوان ” سفینه نجات ” ، نقطه ثقل پرگار وجود و یا هوادارانی که خود را مدرن میدانند خامنه ای را پرچمدار حرکت ایران بسوی مدرنیته و یا احیا کننده تمدن اسلامی و … میدانند .
” خامنه ای ” تا کنون نیز توانسته بود همین نقش را اجرا کند .وی از نظر هوادران خود مردی با نظرات مشخص و روشن ، مظهر بصیرت و توانایی اندیشه و تولید فکر و نظر بوده است و درست به همین دلیل در انتخابات اخیر که به وی و نظام اسلامی تحمیل شد ، وی نتوانست بمانند یک چوپان ( راعی ) حزب اللهی ها را که چشم بدهان وی داشتند دلالت کند که چه باید بکنند و نتیجه آن پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات شد . در انتخاباتهای قبلی وی با ایما و اشاره ، هادیان انتخابات و سپاه و بسیج را برای دادن رای هماهنگ به کاندیدایی معین بسیج میکرد ، اما اینبار بخاطر تزلزل خود که بر آمده از چند دستگی در میان حزب اللهی ها بود قادر به این کار نشد . بنظر میرسد تعداد شرکت کنند گان واقعی و بدون تقلب حدود 18 میلیون و نه سی میلیون باشد که نزدیک به حدود 30% تعداد افرادی دارای حق رای است و بنا براین حتی پزشکیان منتحب حدود 16% صاحبان حق رای در ایران است که بیانگر پائینترین مقبولیت فرد منتخب از سوی دارندگان حق رای در میان انتخاباتهای رژیم اسلامی است
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
من اخیرا در مقاله ای گفته بودم که این روزها بدترین ایام برای خامنه ای است ، وی اکنون مجبور است برای دفاع از انقلاب اسلامی ادعایی خود از قطاع الطریقان یمن ، متجاوزان بعنف حماس ، تعدادی مختلس و دست برندگان به اموال عمومی در ایران دفاع کند ، اینان بر مبنای انتظارات خودشان می بایست بعد از 40 سال در صدر جایگاه رهبری جهان اسلام بنشینند . وی و خمینی با خامی تمام انتظار داشتند که انقلاب ولایی بسیار زود تمامی کشورهای عرب و منطقه را در بر گرفته و انقلاب اسلامی به مصر و تونس وکشورهای حوزه خلیج فارس صادر شود اما هیچکدام از این انتظارات بر آورده نشد ، حضور ج.ا. در عراق و سوریه ولبنان و در میان هزاره ها سوء استفاده از ظلمی بوده است که در این کشورها بر شیعیان رفته است و خامنه ای توانسته بضرب و زور دلار نیز جایگاهی در این کشورها داشته باشد ، بر این مبنا طرح صدور انقلاب اسلامی تقریبا شکست خورده و این خود ضربه ای خرد کننده بر خامنه ای و مدعیان انقلاب اسلامی است ، اینکه خامنه ای مجبور شده و با پذیرش ریسک نابودی تنها کشور شیعه جهان به اسراییل حمله نظامی کند ، خود بیانگر موقعیت متزلزل پدیده ای بنام انقلاب اسلامی است . تمامی موقعیتهای سیاسی – نظامی ج.ا. در داخل و خارج از ایران بسیار شکننده و متزلزل هستند و علت آنهم اینکه این موقعیتهای سیاسی- نظامی از پشتوانه قوی اقتصادی برخوردار نیستند .
این ضربه های سیاسی از یکسو و از سوی دیگر در سالهای اخیر دو ضربه کمر شکن به خامنه ای فرود آمد که می توان گفت کمر وی را شکست .یکم کشته شدن قاسم سلیمانی بوضعیتی زار و بدست ترامپ که در پی آن وی در عموم ظاهر شد و همراه با سید ابراهیم رییسی زاز زار گریه کردند و دوم حادثه اخیر کشته شدن ابراهیم رئیسی ، کسی که خامنه ای و انقلاب اسلامی ، 40 سال برای تربیت وی زحمت کشیده بودندو امید داشتند که بتواند کشتی طوفانزده ایران اسلامی را بعد از خامنه ای ، ناخدا باشد . مجموعه این شرایط مشاعر سیاسی خامنه ای را از کار انداخته است .
اما در داخل ، ضربه ای وحشتناکتر بر وی فرود آمد که خواب از چشمان خامنه ای ربوده است و آن بدور انداخته شدن حجاب اجباری از سوی بخش مهمی از زنان ساکن تهران و شهرهای بزرگ است ، زنان طبقه متوسط ایران پر تلاطم همراه با یک کارمند ساده صدای آمریکا ( مصی علینژاد ) ، یک هنرپیشه پورن ( گلشیفته فراهانی ) توانستند خامنه ای ، روحانیت 2500 ساله ، بیت و سپاه و … را بچالش بکشند وحجاب از سر برگیرند از یاد نبریم که این تلاشها و حرکات موسوم به زن، زندگی ، آزادی ، تحت حمایت مستقیم آمریکا بود و قابل توجه است که آمریکا متحد دشمن خونین خامنه ای یعنی رضا پهلوی است .
از سوی دیگر در داخل نیز با حذف اصلاح طلبان ، دلیل وحدت اصولگریان نیز رنگ باخت و اینان که وحدتشان موضوعی سلبی یعنی حذف اصلاح طلبان بود ، رود در روی یکدیگر ایستادند . اوضاع بد اقتصادی ، نارظایتی های عمومی ، تظاهرات روزانه در همه شهرها ، اینها همه خامنه ای را بشدت نا امید کرده تا به حدی که وی را از موضع گیری مستقیم به مانند دفعات قبل در حمایت ضمنی و پیام دادن به بسیجی ها برای رای دادن به کاندیدایی معین باز داشت . مجموعه این شرایط مشاعر سیاسی خامنه ای را از کار انداخته است .
” خامنه ای ” این بار نتوانست مهندسی انتخابات را تا به آخر به انجام برساند !
در هر انتخاباتی مهندسی آن ابتدائا با چینش نامزدهای انتخاباتی انجام میشد ، اما این بار وجود تبهکاران چیره دست چون زاکانی ، قالیباف ، جلیلی و پور محمدی بعنوان کاندید بیانگراین بود که شورای نگهبان هم نخواهد توانست میان اصولگرایان وحدت لازمه را بوجود بیاورد ، بطور معمول حمایت تام و تمام روحانیت ولایی و آخوندهای بیت و فرماندهان سپاه از قالیباف بیانگر این بود که خامنه ای نیز از وی حمایت خواهد کرد و مانند دفعات قبل به لطایف الحیل خواهد گفت که نظر وی بر قالیباف است ، اما وجود کسی مانند جلیلی در مقابل قالیباف ، مانع از آن شد که خامنه ای دشمنی آخوندهای مصباحی و جناح پایداری چی را بجان بخرد و به حمایت از قالیباف اشاره کند ، هر چند که اگر خامنه ای مانند دفعات گذشته دست به این کار میزد ، بازهم پزشکیان از صندوق رای بیرون می آمد ، می توان گفت خامنه ای آبروی خود را بخطر نینداخت و کار را بقضا و قدر سپرد ! اگر خامنه ای این رویه بی تصمیمی را ادامه دهد بزودی شاهد این خواهیم بود که بخشهایی از بدنه رژیم در مقابل وی خواهند ایستاد و بخشهایی از نیروهای سپاهی اولین این قیام کنند گان خواهند بود . سپاه ، پایداری ، بخشهایی از بازار و اقشار سنتی ، رهبر مردد نمی خواهند ، بر اساس رویه سنت سیاسی در ایران ، میر غضب باید سر ببرد مانند دسته گل ! ، یعنی سر ببرد بوجه احسن
ادامه تردید خامنه ای زمینه ساز اختلافات بیشتر میان اصولگرایان خواهد بود .
اگر خامنه ای بنا بر تردید و از دست دادن مشاعر سیاسی خود به تردید و بند بازی میان اصولگرا و اصلاح طلب ادامه دهد ، در آنصورت و بخاطر اینکه در میان جبهه اصولگریان صد پارچه شده شخصیت سیاسی – روحانی همطراز خامنه ای وجود ندارد ، چنین وضعیت مفروضی می تواند به تضعیف روز تا روز جمهوری اسلامی و بروز شکافهای جدید منجر شود . حتی اگر وضعیت فعلی به قرار گرفتن قدرت بطور کامل در دست اصلاح طلبان شود باید بعنوان گامی به پیش از آن جلوگیری نکرد ، واقعیت اینستکه بخشهای زیادی از مردم ما بخصوص اقشار متوسط و مرفه هنوز به اصلاح طلبان و حفظ ج.ا . مثلا مردم سالار امید دارند . بگذار مردم این مرحله راهم تجربه کرده و ناتوانی اصلاح طلبان از حل مشکلات را بچشم سر ببیند و بعد از آن نوبت ما است .
نظریه ای مبتنی بر تسلط کامل ” خامنه ای ” بر امر انتخابات
در مقابل نظریه بالا که مبتنی بر سر در گمی رهبر بر امر انتخابات بود نظراتی نیز وجود دارد که میگوید :” رییس جمهور شدن پزشکیان یک اجبار نبوده بلکه یک انتخاب مفید برای حکومت بوده که فواید زیادی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت و از طرفی یک سیاستمدار اصلاح طلب اونقدری اراده و شخصیت مستقل نداره که بتواند برای بیت رهبری مشکل ایجاد کند . یعنی سود پزشکیان بیشتر و ضررش هم نسبت به جلیلی و قالیباف و یا زاکانی کمتر هست. یه مثالی هست که میگه برای اینکه اسبت احساس نکنه که اسیره و رم کنه باید یاد بگیری درمواقع ضروری مقداری لگامشو رو سست کنی . آنها همین کارو انجام میدن . بخشی از فشار رو از روی مردم معترض بوسیله پزشکیان برمیدارند هم مردم تاحدودی آرام میشن هم طرفدارانشون از چشم اصلاحات میبینن همه اینها رو. در مسائل اقتصادی هم هرچقدر خواستند میتونن فساد کنن و به اسم اصلاحات تمام شود “.
وظیفه ما چیست ؟
همه نیروهایی که علت العلل وضعیت فلاکت بار فعلی را خامنه ای و راه حل را عبور از ج.ا. میدانند باید بر طبل افشاگری ، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی بکوبند ، نباید با گفتن سگ زرد برادر شغال است و اینکه ملت از اصولگرا و اصلاح طلب گذشته است ، از تیزاندن تضاد میان این دو گرایش دست شست ، باید از امکانات اصلاح طلبان برای سخنرانی ، ایجاد گردهمایی ، سمینار برای آگاهی بخشی در حد ممکن در داخل کشور استفاده کرد ، باید نه بر تظاهرات خیابانی که غیر قابل کنترل است و همه جناحهای رژیم را برای سرکوب متحد می کند ، که بر اعتصابات ، کم کاری ، خرابکاری در رژیم کاری کارخانه ها ، ادارات ، بازار تاکید کرد . رژیم ج.ا. رفتنی است از هم اکنون طلیعه آفتاب عالمتاب ایران مدرن ، سکولار و دمکرات از پس کوههای البرز ، سهند و سبلان و زاگرس خود نمایی می کند .
کاوه فرزند ملت 
Leave a Reply