سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

دل پر درد و دنیای نامرد و من از همه طرد و بی کس و یارم 

 شیعه ولایی در ایران  به بن بست مرگ رسیده است 

یکی از مداحان و روضه خوانها با خواندن این ابیات که خود بحر طویلی است ، این روز ها حسابی از ذوب شدگان در ولایت  “خامنه ایاشک می گیرد . با نگاهی ساده به  این ابیات ، می توان بجرات ادعا کرد که سراینده و گریه کننده و معتقدان به این نوحه  خود را در دنیایی پر از مرگ و شکست و سیاهی و نابودی می بینند و البته حق هم دارند . 

یکی از دلایل ، آنچه که عناصر واقعا سرخورده و به بن بست رسیده جماعت ولایی ، آماده فدا کردن خود  و بقول خود شهادت طلبی میدانند ، همین نا امیدی به آینده ، عدم توانایی تغییر دنیا آنطور که خود آرزو دارند و ناتوانی هماهنگی خود با واقعیات است   ، همین بی هدفی و توهمات غیر قابل اجرا است که اینان را به انسانهایی غیر اجتماعی با  ایده ها و عقاید  ضد مردمی تبدیل کرده است . 

 هر آدم و بشری ، تنها زمانی برایش خدا مرده و دست به هر جنایت، گناه ، فساد ، اختلاس ، استبداد وافتضاحی میزند ، که جامعه را د رمقابل خود میبیند ، خود را طرد شده و بی ریشه پنداشته و دچار عصیان میشود و این وضعیتی است که امروز جماعت معروف به ارزشی در ایران دچار آن شده اند . وقتی که ادعای دیانت کرده و در عین حال می گویند برای حفظ حکومت ، حتی احکام خدا را هم زیر پا خواهد گذاشت خود گویای این نیست که این جماعت به بن بست و پوچی رسیده ودقیقا دلیل ارتکاب این همه جنایت از سوی اینان همین به پوچی رسیدن است .  

ایرانیان نزدیک به 150 سال است که در تلاشی سهمگین برای برون آمدن از دنیای کهن دست به نبردی خونین با  همه مظاهر عقب ماندگی زده و ایرانیان پای در گل مانده سنت های پوسیده نیز به مانع و سدی بر سر راه مردم ایران در دستیابی به نوزایی فرهنگی ، پیشرفت و ترقی و ساختن ایرانی مدرن تبدیل شده اند .، امروز بیش از یک قرن بعد از نهضت مشروطه یک فرد مذهبی – سنتی دیگر نمی تواند از ایده برتری شیعه مسلمان اثنی عشری بر همه و نابرابری زن و مرد ، سنی و یهودی و زرتشتی  در مقابل قانون دفاع کند ، امروز حتی یک حزب اللهی نمی تواند بنا به گفته شیخ فضل الله نوری تحصیل زنان را عین فحشا بداند ، امروز نمی توانند احکام شریعت مانند سنگسار ، شلاق زدن ، ازدواج با دختران نه ساله و خرد سال و خانه نشین کردن زنان را اجرا کنند و فریاد بر آورده اند که  : دل پر درد و دنیای نامرد و  من از همه طرد و بی کس و یارم.  اگر بعد از این همه اسناد و واقعیات نمی توانی خود را با اکثریت مردم و حتی دنیا هماهنگ کنی برو بمیر و خلقی را از آرام بگذار … 

 یعنی اگر ملت ایران پای در راه زندگی مدرن و فرار از خرافات نمی نهاد و اجازه میداد مانند هر آنچه که شیخ نوری و مدرس می خواستند انجام

می گرفت و امروز میلیونها زن و دختر ایرانی مانند زنان تحت حاکمیت طالبان ،ملقب به  “یک مشت پر “یا “سرسیاه “بودند  ، اگر مانند کشور تحت حاکمیت طالبان ، بساط سوء استفاده از کودکان  براه بودو اینان مجبور نبودند به باجناقهای خود روی بیاورند اگر هر حزب اللهی می توانست به تعداد که می خواهد زن صیغه ای داشته باشد ومجبور نبودند که مانند آن سرهنگ پاسدار همسر کارمند خود را مورد سوء استفاده قرار دهد البته  آقایان حزب اللهی دل پر درد نداشتند ، خود را از همه طرد نمیدانستند و البته نعره نمی کشیدند که دنیا نامرد است …. 

ملت ایران چه بکنند که این طفلان کوچه خاکی های ولایت ایتقدر احساس دلشکستگی نکنند ؟ بسیار ساده است اینها می گویند اجازه بدهید بمانند سال 1367 ،  سه هزار سه هزار هر کس را که مانعی برسر راه ولایت میدانیم بدار بکشیم ، اجازه بدهید مانند هر آنچه که در جریان قتل های زنجیره ای اتفاق افتاد ، کودک خرد سال و نویسنده 80 ساله را بکشیم و بخاک و خون بکشیم تا احساس دلتنگی نکنیم ، اجازه بدهید تا با دختران نابالغ محکوم به اعدام  به بهانه ای  مذهبی ، قبل از اعدام بکنیم هر آنچه را که می خواهیم ، تا الان اشکمان سرازیر نشود …. 

 باز باید چه بکنیم که شما یان در روضه اتان نخوانید جز پیش تو قلبم هر جا میرفت گم بود   عشقای غیر از تو سوء تفاهم بود ،   بله اینان می خواهند همیشه خوش خوشان اشان باشد ، از درو دویوار سفارتها بالا بروند و بعد همان صعود کنند گان از در و دیوار ، مانند دوره سید ابراهیم رییسی ، به مدیریت پتروشیمی و فولاد و وزارت نفت برسند و اگر دیگر نمی توانند آن پست ها را اشغال کنند ، بعد از ابراهیم رییسی ، خاک بر سر دنیا و  همه سوء تفاهم هستند . 

 بحث ما اینست که  این جماعت آنچه امروز ، بعنوان روضه می خوانند  ، زبان حال اوضاع اجتماعی و زندگی انگلی و پر از فساد و اختلاس  روزمره اشان است که به اسم امام حسین به مردم غالب می کنند . شیعه ولایی  به مانند یک فرقه ، چون امروز نمی تواند مناسک سیاسی خود که نمونه های آنرا در بالا گفتیم به مانند دهه شصت و هفتاد ، مرتکب شده ، بکشد ، بدزدد و تجاوز بعنف کند ، احساس دلتنگی می کند ، این جماعت هیچ نسبتی با اکثریت مردم ایران ، که در مقابل خود   زندگی و روزهایی تابان و پر از پیشرفت را می بینند ندارند ، اینروزها بیشترین اخبار فساد اخلاق ، لواط ، ارتباط با ناموس دیگران از میان این جماعت بیدین و بی مذهب بگوش میرسد ، این جماعت یعنی حزب اللهی ها به بن بست رسیده اند  و هر چه به چنگالشان گیر کند ، از پول و ناموس و خانه و زمین دیگران که بتوانند بالا می کشند ، به مظلوم نمایی اینها توجه  نکنید ، به ادعاهای شهادت طلبی اینان اعتنا نکنید ، اینان می خواهند سر ببرند و سرشان بریده شود چون امیدی بفردا ندارند ،  در همان روضه کذایی می خوانند که : دل من سنگه    با اینهمه تنگه   برای اون صحن ات .   شیعه ولایی امروز در کنج مرگ بدام افتاده است ، این اقلیت میداند که یک اکتریت چند ده میلیونی دشمن وی بوده و اگر اینان شمشیر های بر کشیده خود را زمین نگذارند ، ملت آماده است خونشان بریزد  ، لاجرم   شمشیر تیز می کند و تهدید که دل من تنگ  است و سنگ است و ….البته ایران برای اینان همان جهنم موعود است ، حزب الله نمی تواند از ایران به هیج کجای تاریخ و جغرافیا بگریزد ، حضور و ظهورشان در این خاک! بعنوان حاکمان سیاسی برای همیشه به پایان خواهد رسید و ، خود میدانند و ناامیدانه می خوانند که : دل پر درد و دنیای نامرد و 
من از همه طرد و بی کس و یارم 

Tagged as: , , , , , , , ,

Leave a Reply

Start here