مدتی پیش مقاله ای نوشتیم که تیتر آن این بود : “علی خامنه ای و حزب اللهی ها در سیاهترین روزهای حیات سیاسی خود بسر میبرند .”
آن مقاله در روزها یی( اسفند 1402- فوریه 2004) نوشته شد که علی خامنه ای و نیروهای موسوم به ولایی ، کبک اشان خروس می خواند و در حقیقت هم ، احساس قدرت میکردند : تنها چند ماه از تهاجم حماس به اسرائیل در 7 اکتبر می گذشت و نیروهای این گروه در باریکه غزه با اسرائیل در نبرد بودند ، گروه دیگر نیابتی ملاها در یمن راه بر کشتی های تجاری بسته و به آنان حمله میکردند .تحلیلگران حزب اللهی مدعی بودند که حماس بتنهایی می تواند اسرائیل را در غزه زمینگیر کند و نیازی به دخالت فعال حزب الله از لبنان و یا ج.ا. از تهران نیست . “خامنه ای ” در داخل کشور توانسته بود اعتراضات موسوم به ز.ز.آ .را بنحوی وحشیانه و خونین سرکوب کند ، دولت یکدست ” ابراهیم رئیسی ” را که به شهادت آمار از نظر بالا بردن قیمتها و افزایش خصوصی سازیها ضد مردمی ترین دولت در ج.ا. بود را در غیاب نیروهای منتقد و معترض بعنوان سید محرومان معرفی میکردند
اما علیرغم موفقیتهای ظاهری و احساس قدرت نیروهای ولایی، خامنه ای و رهبران نیروهای موسوم به ارزشی بحران پیش رو را حس و علائم آنرا در یافته بودند ، بحران پیش رو ریشه در نقش مستقیم ج.ا. در حادثه 7 اکتبر ، سرکوب خونین جنبش ز.ز.آ. و حذف کامل اصلاح طلبان از دایره قدرت بود ، خامنه ای آهسته آهسته دریافت که علیرغم موفقیتهای ظاهری ، وی باید یک عقب نشینی منظم را سازمان دهد ،آرام ، آرام زمان حسابرسی فرا میرسید و البته تمام تلاش وی هم در یکسال گذشته این بوده که این عقب نشینی به هزیمت منجر نشود .
خامنه ای در 7 اکتبر باد کاشت و بسیار زود طوفان درو کرد .
ولایی ها بسیار زود سیلی سخت واقعیت را بر گونه های خود حس کردند :
اولین اشتباه خامنه ای و حماس و نصر الله در برخورد با حادثه 7 اکتبر این بود که فکر میکردند بنا بر تئوری موتور کوچک و بزرگ ، حمله کوچک اما خونبار حماس موجب بوجود آمدن انتفاضه ای بزرگ در داخل اسرائیل میشود و اسرائیل را درگیر جنگ داخلی نفس گیری کرده و آنگاه خامنه ای و سپاه و حزب الله بر آن آتش هیزم ریخته و اسرائیل را اسیر جنگی داخلی خواهند کرد ، دقیقا به همین خاطر بود که خامنه ای درست روز 8 اکتبر برای مصادره سریع پیروزی، اعلام کرد که دست و بازوی نیروهای درگیر در عملیات را می بوسد و این در حالی بود که تصاویر زنان و دختران اسرائیلی اسیر شده توسط حماس با لباسهای زیر خونین ، تصاویر و ویدیوهای قتل عام زنان و کودکان ساکن شهرکها و به اسیر گرفتن کودکان و سالخوردگان سند سقوط اخلاقی نیروهای بنیاد گرای مذهبی مدعی اخلاق و مذهب و ترس از خدا و آخرت بود . خامنه ای از کسانی دفاع کرد که زنانی را با لباس زیر آلوده به خون ناشی از تجاوز بعنف دست بدست به اسارت بردند . این آغاز سقوط اخلاقی و حمایت افکار عمومی جهانی از اسرائیل و بیزاری ازمروجان دورغین مذهب و دین بود .
بر آن مبنا ، حماس و خامنه ای و حسن نصر الله بر آن بودند که این حمله به وقوع ناآرامی های سیاسی– اجتماعی در اسرائیل منجر و بر مبنای اینکه تاریخ را نیروی پیروز،قلم و رقم میزند،شناعتها یی که بنیادگرایان حماس و حزب الله در حمله 7 تیر مرتکب شدند از چشم جهان پنهان خواهد ماند . و اینان بازهم بدروغ خواهند توانست خود را نیروهایی آزادی بخش اخلاق مدار و مدافع منافع مردم معرفی کنند .
اما با توجه به جنایتهای واقعه در 7 اکتبر ، افکار عمومی جهان و بخصوص اعراب ساکن اسرائیل بنفع ” نتانیاهو ” رقم خورده و این احساس حقانیت ،نیرویی دهشتناک به اسرائیل برای انتقام داد که تا کنون هیچ عاملی نتوانسته این میل به انتقام را در میان مردم و رهبران اسرائیل متوقف کند .
نیروی دفاعی پر قدرت و ماشین جنگی سهمگین اسرائیل به حرکت در آمد.
از سوی دیگر تحلیلگران حزب اللهی به اشتباه بر آن بودند که ملت و دولت اسرائیل توان ساماندهی یک جنگ طولانی مدت را ندارند و اسرائیل بسیار زود ومانند دفعات پیش بعد از زدن ضرباتی به حماس با آتش نشینی موافقت خواهد کرد ، این دومین اشتباه بزرگ تحلیلی آنان بود که به قیمت جان بیش از 50 هزار نفر فلسطینی ، از دست رفتن حاکمیت حماس بر باریکه غزه و نابودی تقریبی این منطقه تمام شد .
ماشین جنگی سهمگین و نیروی اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل بعد از نابودی تقریبی حماس بعنوان یک دولت ، در 13 فروردین 1403-اول آوریل 2024- اولین ضربه شدید خود بر ج.ا. را با حمله به ساختمان کنسولگری ج.ا. در دمشق زد که طی آن 16 تن از ماموران رژیم اسلامی از جمله دو تن از فرماندهان سپاه قدس ، کشته شدند . دو هفته بعد از آن ج.ا. در پاسخگویی به این حمله اسرائیل را با 300 موشک و پهباد مورد حمله قرار داد که از نظر نظامی ارزش چندانی نداشته و خسارات قابل توجهی به مراکز نظامی و زیر ساخت های مراکز زیست وبود و باش اسرائیلی ها وارد نیاورد اما از نظر سیاسی برای ج.ا. و طرفدارانش ارزشمند بود .
اما ضربه در عرصه داخلی نیز سهمگین بود :
در روزهای پایانی سال2023 -19 آذر سال 1402- حامیان خارجی ز.ز. آ . که در آن زمان در حد مرگ آرام گرفته بود سعی در جذب عناصر میانه رو اصلاح طلب داخل کشور کردند ، دادن جایزه نوبل به ” نرگس محمدی ” نوعی تلاش برای کشیدن طبقه متوسط ناراضی اما بیطرف بسوی اصلاح طلبان تند رو از سوی حامیان خارجی ز.ز.آ بود . نرگس محمدی در اینجا دست به یک حرکت سیاسی بسیار ماهرانه زده و با پشتیبانی علنی از ز.ز.آ توانست رهبری خارج نشین این جنبش را به حاشیه رانده و مهر خود را بر آن بزند ، فرانسه و آمریکا نیز توانستند به ج.ا. این اخطار پوشیده را بدهند که اینان توان در دست گرفتن رهبری اصلاح طلبان داخل کشور را پیدا خواهند کرد . تا قبل از این رهبری ز.ز.آ در دست عناصری بود که معروف به وابستگی بدولتهای خارجی ( مصی علینژاد- مهتدی ) بی بند وباری اخلاقی ( گلشیفته فراهانی ، نازنین بنیادی ) بوده و تاحد زیادی اعتبار اولیه خود را ازدست داده بود ..
درست در چنین شرایطی است که حمایت قطعی اصلاح طلبان شناخته شده خارج از نوع ” تقی رحمانی ” و در داخل از سوی ” نرگس محمدی از ز.ز. آ ” اعلام میشود و در جلسه اهدای جایزه نوبل عناصر و ترتیب دهندگان این موضوع می توانند عناصر بی هویت سیاسی مانند گلشیفته فراهانی ، نازنین بینادی و عده ای با این سبک و سابقه را د رکنار اصلاح طلبانی مانند تقی رحمانی و شیرین عبادی و ... قرار داده و تایید جنبش ز.ز.آ . را که بخاطر عدم حضور عناصر خوشنام در آن به محاق رفته بود دوباره مطرح کنند . از یاد نبریم که اصلاح طلبان و حتی نرگس محمدی تا قبل از این هیچگاه بطور مستقیم از این جنبش حمایت نکرده بوند جنبش ز.ز.آ. که قبل از این بخاطر رهبران وابسته و پورنوگرافیک خود از ارزش افتاده بود تحت رهبری عنصری خوشنام مانند ” نرگس محمدی ” قرار گرفته ودرست به این دلیل نیروهای اطلاعاتی رژیم حس کردند که ز.ز.آ تحت رهبری جدید توان جذب حتی طبقه متوسط ملی گرا را نیز خواهد داشت . تاثیر این موضوع خود را در انتخابات ریاست جمهوری و میل خامنه ای برای برگرداندن عناصر مطیعی از اصلح طلبان مانند ” پزشکیان ” و “محمد رضا عارف ” که چند ماه بعد برگذار شد نشان داد .
بازهم ضربه ای دیگر : 19 ماه مه 2024-30 اردی بهشت 1403در چنین لحظاتی است که اسرائیل دومین ضربه را در انتقام از حمله موشکی ج.ا. به کشورش با کشتن رئیس جمهور بی دست و پا اما محبوب خامنه ای و ارزشیها با سقوط دادن هلیکوپتر حامل وی فرود آورد ، امروز دیگر همه میدانند که هلیکوپتر ” ابراهیم رئیسی ” به تیر غیب ” اسرائیل ” گرفتار آمد ، اما نفع ج.ا. در پنهان کردن دلیل واقعی سقوط این بود که مجبور به پاسخگویی در چنان سطحی که از عهده آن بر نمی آید نشود و نفع اسرائیل هم در پنهانکاری کشتن ” ابراهیم رئیسی ” آن بود که اولا ج.ا. را مجبور به پاسخگویی به خود نکند و دوم اینکه به تنگناهای دیپلماتیک پاسخگویی دچار نشود . این بود که هردو طرف مهاجم ومورد تهاجم، نفع خود را در این می دیدند که علت واقعی حادثه را پنهان کنند .
در پی وارد شدن این ضربات از سوی اسرائیل و شکست طرحهای خامنه ای در برون مرز و تایید شدن ز.ز. آ. از سوی اصلاح طلبان میانه رو و فضای بی اطمینانی بعد از کشته شدن ” ابراهیم رئیسی ” خامنه ای در ادامه یکدست سازی قدرت دچار تردید شده و در این تردیدو بی رایی ، بخشی از اصلاح طلبان مطیع خامنه ای بنمایندگی ” مسعود پزشکیان ” اجازه ظهور و حضور در میدان سیاست در ایران را می یابند . خامنه ای در هراس از امکان جذب شدن طبقه متوسط به ز.ز.آ. با رهبری ” نرگس محمدی ” ، بدنبال راهی بود که این اقشار را بدون دادن هزینه و دادن آزادی فعالیت سیاسی به آنان جذب نظام کند . راه باز کردن برای انتخاب شدن پزشکیان ، التماس خامنه ای به طبقه متوسط برای جذب نشدن به اصلاح طلبان رادیکال بود .
31 ژوئیه 2024- 10 مرداد 1403 –اسرائیل سومین ضربه به ج.ا. را با کشتن ” اسماعیل هنیه ” در تهران فرود آورد . ضربه ای تحقیر کننده برای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم که لاف هک و نفوذ آنان در سیستمهای جاسوسی فقط در حد سریالهای خانگی از نوع ” گاندو ” است و اسرائیل می تواند مهمترین شخصیتهای سیاسی امنیتی رژیم را در قلب تهران ترور کند .
” خامنه ای بعد از این ترور بشدت ترسیده بود و حضور وی در نماز با چهره ای ترسان و چشمانی نگران که هر لحظه منتظر ترور شدن خود بود بیانگر فضای بی اطمینانی به آینده خود و فردای نظام بود.
ج.ا.عملا امکانی برای دفاع از مزدوران خود ندارد .
شکی نیست که علیرغم باریشه بودن دو جریان سیاسی حزب الله در لبنان و “حماس ” در باریکه غزه ، ج.ا. توانسته بود که با صرف هزینه های میلیاردی ، این دو جریان سیاسی را به نیروهای مزدور خود تبدیل کند . همین امروز هم که حزب الله و حماس زیر ضربات خرد کننده ارتش و نیروهای اطلاعاتی– امنیتی اسرائیل در حال خرد شدن هستند ، ج.ا. هیچ اراده ای برای دفاع از آنها از خود نشان نمیدهد ، وظیفه ذاتی حزب الله بعنوان یک نیروی نیابتی دفاع از ج.ا. بود و سپاه و خامنه ای هم حتی اگر بعد از این بازهم از این دو نیرو دفاع کنند نه بخاطر علقه های دینی ، مذهبی و یا انسانی که اساسا تقویت یک خط حائل و سپر دفاع از مردم بخت برگشته لبنان و فلسطینی ها برای حفظ حکومت ولی فقیه و نه حتی ایران است .
اما علی خامنه ای می خواهد با تثبت وضعیت موجود دست به یک عقب نشینی منظم زده و این شکست ها را به پیرزوی و روزهای سیاه را به روزهای آفتابی تبدیل کند :
تحرکات خامنه ای در این ارتباط در دو مسیر داخل و خارج در جریان است . در داخل تلاش دارد با دادن سکان دولت بدست اصلاح طلبان مطیع ، اقشار متوسط را عملا از فعالیت سیاسی باز داشته و از رفتن آنان بسوی سرنگونی طلبان آمریکا محور ، سلطنت طلبان و اپوزیسیون برانداز باز دارد . در منطقه سعی دارد ضمن تحکیم دست آوردهای خود از قبیل نفوذ درعراق ، بی خطر کردن اقلیم کردستان عراق ، بی خطر کردن آذربایجان علی اف ، در شرایط فعلی مواضع بدست آمده را مستحکم تا بتواند از آنها جای پای محکمی برای قدرت طلبی های بعدی فراهم کند .اما دو مانع اصلی در مقابل خامنه ای قرار دارند در داخل اقشار متوسط ، عملا آمریکایی و حتی آماده اند با سلطنت طلبان دست اتحاد بدهند و در خارج از ایران مانع اصلی اجرای طرحهای ” خامنه ای ” ، اسرائیل و نیروی سرکوب شده اما زیر خاکستر ” اخوان المسلمین ” هستند که باید در جای خود در باره آن صحبت شود .
Leave a Reply