” خامنه ای ” و فرماندهان سپاه وقتی که به حماس و جهاد اسلامی مشاوره دادند که یورش سبعانه 7 اکتبر 2023 را مرتکب بشوند ، بر این خیال باطل بودند که آن یورش به انتفاضه ای که جنگی داخلی را به اسرائیل تحمیل خواهد کرد منجر و اسرائیل اسیر بحرانهایی بنیان کن خواهد شد ، آن حمله اما به نتایج مورد نظر حماس و خامنه ای نرسید و البته موجب حمله ای از سوی اسرائیل به غزه ، کرانه باختری ولبنان شد که می توان گفت کمر نیروهای نیابتی ج.ا در منطقه را شکست و تا امروز هم برای آتش بس التماس می کنند ، امروز دیگر خبری از حسن نصر الله ، اسماعیل هنیه ، دهها فرمانده سپاه قدس نیست همه از میان برداشته شده اند ، بیش از 45 هزار فلسطینی بخاطر طرحهای قدرت طلبانه ج.ا. کشته شده اند ، حماس بعنوان یک تشکیلات حکومتگر از میان برداشته شده است ، غزه بطور کامل نابود شده است ، اگر رهبران حماس و ج.ا. بر عملیات 7 اکتبر چنین نتایجی را متصور بوده اند که خائن به منافع مردم فلسطین و منطقه و اگر هم متصور نبوده اند که مشتی متوهم و نادان هستند و باید از مواضع رهبری خلع شوند !
شک نیست که تحلیل خامنه ای مشاورانش طبق معمول غلط از آب درآمد و این اشتباه بقیمت گزافی برایشان تمام شد . اکنون بعد از در هم شکستن شدن حزب الله در لبنان و حماس در غزه ، که زمینه ساز ضعف ج.ا. و حزب الله در سوریه شده است،با حمله گروههای اسلام گرا در سوریه به مواضع دولت شکننده بشار اسد روبرو هستیم ، پیشرفتهای خیره کننده این نیروها از یکسو نشان دهنده قبل از همه بی عملی مثبت آمریکا نسبت به آنان و از دیگر سو، استفاده بردن این نیروها از تجهیزاتی پیشرفته فراتر از یک نیروی چریکی است ، هنوز این موضوع معلوم نیست آیا اسرائیل در زمانی که در حال خرد کردن ستون فقرات حزب الله و حماس بود ، به خلاء بوجود آمده بعد از تضعیف این گروهها فکر کرده و تحرکات گروههای معارض سوری نتیجه برنامه ریزی منظم اسرائیل ، ترکیه و آمریکا بوده است و یا بعد از خلاء بوجود آمده در سوریه ، این تحرکات و حمله ها بصورت غیر منتطره و با استفاده از شرایط موجود ، اتفاق افتاده است ، اما همه میدانیم که چند روز قبل از آغاز عملیات گروه تحریر الشام در سوریه ، “رونن بار”، مدیر سرویس امنیتی داخلی اسرائیل (شین بت)،در 19 ماه نوامبر به منظور دیدار با “ابراهیم کالین” رئیس سازمان اطلاعات ملی ترکیه (میت)، به آن کشور سفر کرده بود
در دو مقاله به حادثه 7 اکتبر و ارتباط و تاثیر آ بر روی مسائل اپوزیسیونی ایران و به موضوع روز یعنی پیشرفتهای سریع گروههای معارض سوری میپردازیم . در مقاله اول به موضوع جنگ طلبی ج.ا . و گروههای نیابتی آن بر علیه اسرائیل و موضع صحیح در رابطه به این رویارویی میپردازیم و در بخش دوم در تحلیل درگیریهای جاری در سوریه از زاویه اتحاد احتمالی میان گرایشات اخوانی ، اسرائیل و غرب ( آمریکا و اروپا ) و نتایج احتمالی سقوط محتمل “بشاراسد” خواهیم پرداخت .
1-برای ایرانیان حمایت از اسرائیل یک ضرورت تاریخی در مبارزه با بنیادگرایی شیعی است
نگاهی به یکسال جنگ طلبی ها و بحران آفرینی های ج.ا. ، حماس و حزب الله بر علیه ملت و دولت اسرائیل
همه میدانند که نزاع و مناقشه و جنگ اعراب بر علیه اسرائیل ، از هفتم اکتبر سال 2023 شروع نشده است ، هر حادثه بزرگ سیاسی- اجتماعی ریشه در تاریخ دارد و بقول آن فیلسوف بزرگ “ما در کشتی هایی بدنیا می آییم که قبل از ما به آب انداخته شده ا ند ” و حادثه خونین و وحشیانه حمله حماس به شهرک نشینان اسرائیلی نیز از این قاعده مستثنی نیست . می توان به مناقشه و منازعه میان فلسطینی ها و اسرائیل و از جمله حادثه خونین 7 اکتبر وحمله اسرائیل به غزه از جوانب مختلف حقوق بشری ، اجتماعی ، دینی ویا حتی قومی نگاه کرد ، اما تذکر دو نکته در اینجا بسیار ضروری است یکم اینکه در یک تحلیل سیاسی ، به موضع مورد بحث اساسا و باید از زاویه سیاست نگاه کرد و دوم اینکه بعنوان یک ایرانی ، ما تحلیل هر حادثه را از زاویه دید منافع ایران و نگرش ” اول ، ایران ” نگاه می کنیم . این کاری است که همه آحاد ملت کشورهای پیشرفته و مدرن از آمریکا و اروپا تا روسیه و چین انجام میدهند ، بر این مبنا الگوی تحلیلی معین ما در این مورد ، اساسا نه از این دید است که برای صدها یهودی بیگناه کشته شده در هفتم اکتبر دل بسوزانیم و یا اینکه حق با اسرائیل است یا با اعراب و یا برای کشته شدگان فلسطینی در غزه که حتی خود راه دفاع از حماس را بر نگزیدند ، دل بسوزانیم که این کارر ا فعالان دفاع از مسائل حقوق بشری بدرست انجام میدهند اما الگوی تحلیلی ما در اینجا اینستکه هر کدام از طرفین منازعه در این نبرد خونین بدنبال اعمال و پیشبرد چه سیاستی هستند و ارتباط این سیاستها با منافع کشور ما ایران و مشخصا بر له و یا بر علیه ج.ا. چیست !
رفع یک شبهه اساسی : اسرائیل هیچ مشکلی با ایران قدرتمند ندارد
اسرائیل با کشوری بنام ایران مشکل ندارد و آنچه که موجب برخورد اسرائیل با ایران در حد آرایش جنگی دو کشور در مقابل یکدیگر در زمان حاضر شده است حاکمیت ساختاری سیاسی بنام ج.ا. بر کشور ما است ، ادعاهایی که طرفداران ج.ا. مطرح می کنند که گویا اسرائیل با هر کشور قدرتمندی در منطقه در تضاد و تناقض است ، ادعاهایی توخالی و پوچ هستند ، اسرائیل با کشورهای قوی و قدرتمندی مانند ترکیه قبل از حاکمیت “آک پارتی ” ، با ایران در زمان ” محمد رضا شاه ” ، با مصر بعد از ” جمال عبدالناصر ” مشکل حادی نداشته است ، اما اگر منطور اینستکه اسرائیل با قوی شدن هر کشوری در منطقه که برایش تهدید موجودیتی داشته باشد تضاد دارد و مخالف است این موضوع در مورد هر دولت و نظام سیاسی دیگری نیز صادق است ، مثلا خود ج.ا. با حضور آمریکا در منطقه مشکل دارد و از جانب آن ابر قدرت برای خود احساس تهدید موجودیتی می کند ، و با اینکه قدرت در افتادن با این کشور را ندارد اما دائما در حال ایجاد مشکل برای آمریکا در منطقه است .
در اختلافات میان ایران و اسرائیل ج.ا. مقصر کدام طرف است ؟
باعقل سلیم موضوع را بررسی کنیم ، ج.ا. از فردای بقدرت رسیدن با تنفر و انزجار از نابودی اسرائیل و با گوشه و کنایه در مورد یهودیان صحبت کرده است ، در همان چند سال بعد از بقدرت رسیدن عده ای ازپاسداران تحت رهبری جوان خام و بی تجربه ای بنام احمد متوسلیان بسوی لبنان راهی شدند تا مقدمات نابودی اسرائیل را فراهم بیاورند ، خمینی و بعد خامنه ای از موضوع مناقشه میان اعراب با اسرائیل بعنوان سنگ بنایی برای تشکیل امت بزرگ اسلامی تحت رهبری خود سوء استفاده کردند ، حزب الله در لبنان را با بهانه دفاع از ایران ، مسلح کرده و بجان اسرائیل انداختند ، در حالیکه تحریک حماس و حزب الله بر علیه اسرائیل اساسا ربطی به دفاع از ایران نداشت ،که روحانیت و امتگرایان اساسا معتقد به وطن نیستند ! علت تحریک حزب الله و حماس بر علیه اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی ، این است که روحانیت شیعه در منطقه سعی در استفاده از تضادهای قومی ، سیاسی و منطقه ای برای اتصال روحانیت در حال مرگ شیعه به جهان یک میلیاردی اسلام دارد ، از سوی دیگر اقشار سنتی و بخصوص با معتقدات دینی و حتی بعضی ملی گرایان سکولار ارتباط ایران کوچک و محدود را با جهان بزرگ عربی – ترکی – آفریقایی اسلامی را زمینه ای برای بزرگ شدن ایران میدانند که البته خیالی واهی است ، ایران حتی در پیوند با روسیه و چین هم نخواهد توانست به کشوری صنعتی تبدیل شود، ارتباط با دنیای پر ادبار اسلامی که جای خود دارد . بزرگ شدن به معنای ارضی و جایگاه ژئوپولیتیک ایران فقط و فقط در پیوند ایران با دنیای مدرن و صنعتی است و این یک کلمه درست و است و هیچ عامل دیگری نمی تواند ایران با به جایگاهی با عظمت بر گرداند . اینکه غرب صنعتی و سیاسی در قدرتمند شدن ایران اسلامی احساس تهدید می کند و یا اینکه غرب ، حتی بعد از ج.ا. بخواهد ایران ، یک کشور صادر کننده نفت باقی بماند البته واقعیت دارند و در مورد اول راه حل آن خلاصی ملت و کشور از شر ج.ا. و در مورد دوم هم هم راستا کردن پیشرفت ایران با منافع غرب است ، کاری که چین آنرا انجام داد و احتمال دارد در مورد ایران بعد از ج.ا. هم صادق باشد .!
بر این مینا اسرائیل نیز مانند هر کشور دیگری از قدرتمند شدن هر کشور دیگری که برایش تهدید موجودیتی داشته باشد نگران است ، اما می توانیم و حق داریم شرایطی را متصور شویم که قدرتمند شدن ایران تهدیدی نه تنها برای اسرائیل که برای هیچ کشور دیگری ایجاد نکند و در آنصورت ،اسرائیل نه تنها از قدرتمند شدن ایران هراسی ندارد که از آن بعنوان سنگ بنای امنیت منطقه نیز آرامش خاطر خواهد یافت .
به بحث اولیه بر گردیم : نهاد روحانیت شیعه برای رسیدن به اهداف فوق ( نجات از مرگ و انزوای تاریخی بوسیله قرار گرفتن در مرکز مسئله فلسطین ) سعی در تحریک اقلیت شیعه در کشورهای منطقه که گاها حق و حقوقشان نیز از سوی حکومتهای محلی پایمال شده است داشته و طبیعتا برای تحریک اینان و دادن هویت های قومی ، مذهبی و فرقه ای ، باید به تشویق و دامن زدن به خرافات و ضدیت به زندگی مدرن دامن بزند که این خود از یکسو باعث تحریک فرقه های دیگر اسلامی و تلاش آنان برای مقابله باقدرت سازمان یافته شیعیان و از سوی دیگر باعث بسط بنیاد گرایی اسلامی شده است . با توجه به مسائل فوق است که با اطمینان می توان ادعا کرد که ج.ا. با اینکه با طالبان و یا حزب آک پارتی در ترکیه تضادهای بنیادی دارند ، شاهد آن بودیم که مثلا ج.ا. در کمک به قدرت یابی طالبان در افغانستان و یا به بر سر کار ماندن اردوغان در موضوع کودتای سال 2016 در ترکیه تردید نکرد .
ج.ا.منبع اصلی بسط بنیادگرایی خرافی شیعی در منطقه و مشوق غیر مستقیم قدرت گیری بنیادگرایی اسلامی از انواع سلفی ، اخوانی ، داعشی حتی علیرغم داشتن تضادهای آشتی ناپذیر با آنان است
از سوی دیگر ، بنیادگرایان حاکم بر کشور ،برای ما ایرانیان به مانعی اصلی و اساسی برای پیشرفت و بهروزی کشور تبدیل شده اند . ج.ا بر آنست که این کشور باید به سنگ بنای تشکیل امت بزرگ اسلامی تبدیل شود و بقول یک آخوند که علنا گفت امروز برای اینان حفظ سوریه از حفظ خوزستان هم مهمتر است . برای اینان پر رونق کردن بازار کربلا و مطلا کردن گنبدهای زیارتگاههای آن کشور از نان شب ملت ایران مهمتر است . رهبر حزب الله لبنان همین امروز اعلام کرد که به هر خانواده لبنانی آسیب دیده از جنگ اخیر جمعا مبلع 70میلیون دلار یعنی 300 تا 400 دلار بصورت بلا عوض برای هر خانواده بصورت ماهیانه از سوی ج.ا. هدیه شده است ً. 400 دلار در ایران یعنی بیست وهشت میلیون تومان ، یعنی چندین برابر حداقل حقوق یک مزد بگیر در ایران ، بی وطنان حزب اللهی بیش از 70 میلیون دلار را بر شیعیان لبنانی روا میدارند و برتن کارگر و بازنشسته و …. که برای دریافت حقوق معوقه خود اعتراض میکنند ، تازیانه میزنند .
در ایران امروز دشمن پیشرفت ؛ خصم مبارزات آزادی خواهانه و انقلابی بنیادگرایی مثلا داعشی و یا اسرائیل نیست ، بنیادگرایی طالبان نیست ، خطر اصلی برای ما ایرانیان و مبارزاتی که از نزدیک به 150 سال پیش شروع شده است بنیاد گرایی شیعه است . دشمن ما ایرانیان همین جا است ، دشمن ما خانگی است .
البته در اینجا تعارضی بچشم می خورد و آن چشم انداز قدرت گیری بنیاد گرایی سلفی در منطقه و حتی در آسیای میانه با حمایت مستقیم ترکیه و حتی در مراحل بعدی با حمایت غرب ، برای به چالش کشاندن روسیه است ، این احتمال با توجه به حضور پر رنگ ترکیه در تحولات اخیر سوریه و سقوط حلب و حما دور از ذهن نیست اما باید توجه داشت رشد بنیاد گرایی سلفی ، خطری برای درغلطیدن ایران بدام آن نیست ، ایران و ایرانیان مانند کسانیکه یکبار به یک بیماری ویروسی دچار شده اند ، اکنون دیگر در مقابل اسلام سیاسی مقاوم شده و رشد سلفیسم اخوان المسلمین خطری برای جنبش آزادی خواهی ایرانیان نیست ، سهل است که رشد اخوانی ها که دشمن خونین خمینیسم و شیعه ولایی هستند ، باعث تضعیف ج.ا. نیز خواهد شد .
رژیم ایران رژیم بنیاد گرایی پر خطری است که می تواند حتی در دوران تحریم تا 70 میلیارد دلار در سال در آمد ارزی داشته باشد، بنیادگرایی خمینیستی که بر بیش از یک میلیون و سیصد هزار کیلومتر مربع و هشتاد میلیون نفوس مردم حکم میراند و می تواند تخم خرافات ، عقب ماندگی ، بیماری ، فقر ، فساد و فحشا را در ایران و منطقه بپروراند ! ممکنست بپرسید که مگر در نقاط دیگر جهان فقر و فساد وفحشا وجود ندارد ؟ می گوییم وجود دارند اما در ایران علت فقر ، فساد و فحشا و عقب ماندگی و مبارزه با مدرن شدن جامعه ، حاکمیت آخوند و آخوند زاده و اقشار سنتی تحت رهبری این جماعت است . از سوی دیگر جز در ایران و افغانستان ، در هیچ کشور دیگری نیروی خرافی بعنوان نهادی سیاسی سکان قدرت را در دست ندارد ! .
بر این مبنا من و تو بعنوان ایرانی حق داریم که از بر زمین افتادن پرچم حماس و حزب الله در غزه ولبنان خوشحال باشیم چه اینکه آنان به نیروی نیابتی قدرت اهریمنی حاکم بر ایران تبدیل شده اند و جمهوری اسلامی در صورت بقا می تواند ایران و منطقه را به بحرانهای بنیان کن دچار کرده و کشور عزیزمان ایران را به ورطه نیستی و نابودی بکشاند .
نتیجه گیری : الف :اسرائیل دشمن شماره یک نیروی اهریمنی حاکم بر ایران و ایرانی است و با مردم ایران مشکل ندارد ، و حتی خواهان ایران قدرتمند و قوی است مشروط بر اینکه این ایران تهدیدی موجودیتی برای کشورش نباشید . ب : حماس و حزب الله لبنان زمینه های تقویت موقعیت ج.ا را فراهم می آورند ، بنابراین آنان نیز خصم ملت ایران بحساب می آیند و ما از اسرائیل در سرکوب حماس و حزب الله بجد دفاع خواهیم کرد ج: تقویت حزب الله ، حماس و بنیاد گرایان شیعه حاکم بر این بمعنای تقویت بنیاد گرایی خشن اسلامی است ، ملای حاکم بر ایران به همان اندازه بر اعمال سنگسار ، قطع دست ، شلاق زدن زنان بیحجاب و اجرای شریعت اصرار دارد که یک ملای طالبان و یا ابو محمد جولانی !! اما چرا ملای ایرانی این قوانین را گاها اجرا نمی کند ؟ نه اینکه معتقد است این قوانین غلط است که با این استدلال است که جامعه آمادگی پذیرش این قوانین و قواعد را ندارد ، بر این مبنا تقویت ج.ا.، رشد و تقویت بنیادگرایی ای است که نه فقط بدنبال تحدید آزادی های فردی و زندگی خصوصی که ضدیت با دولت مدرن ، دمکراسی ، تفکیک قوا و همه دستاوردهای تمدن بشری است ، یعنی علیرغم اینکه یهودیان و اعراب و گاها مسلمین با یکدیگر ، تضادهای قو می و مذهبی دارند و به آن علتها با یکدیگر می جنگند اما برای ما ایرانیان نبرد اسرائیل با حماس و حزب الله و سپاه در عین حال مبارزه با بنیادگرایی خشن شیعی است که امروز خطر اصلی برای ما ، جهان و منطقه است ! یعنی علیرغم اینکه بعضی می خواهند حمایت اکثریت ایرانیان از اسرائیل را به مسئله تضاد ایندسته از ایرانیان با ج.ا. بکاهند و نام آنرا لجبازی بگذارند ، اما برعکس همراهی ایرانیان با اسرائیل در مبارزه با ج.ا. و نیروهای نیابتی اش بخشی از مبارزات مردم ایران برای رهایی از چنگال بنیادگرایی شیعی است .
اکنون وجه همت ما ایرانیان نباید این باشد که گویا برای دفاع از میهن در کنار بزرگترین مستبد تاریخ ایران ، بزرگرترین اختلاسگران و شکنجه گران و فاسدان اخلاقی و سیاسی یعنی سیاست ورزان ج. ا. قرار بگیریم که باید این باشد که دامنه تشنج آفرینی های ملا های حاکم بر تهران نباید به حمله نظامی اسرائیل به کشورمان ایران منجر شود و در این راه حتی بدون اینکه به اصلاح طلبان امتیازی بدهیم باید گرایشات ضد جنگ آنان را که البته در نظرات خامنه ای و نظام سیاسی ایران تاثیر گذار هم است تقویت کرد . د : اسرائیل هیچ تضادی بنیادی با ایران قوی و مقتدر که تهدیدی موجودیتی برایش نداشته باشد ندارد ، سهل است که از بوجود آمدن ایران قوی استقبال هم می کند . تضاد اسرائیل با ایران ارتباط مستقیم با حاکمیت ج.ا. بر این سرزمین است و ما ایرانیان باید بکوشیم که از تضاد میان اسرائیل با ج.ا. بنفع مبارزات آزادیخواهانه استفاده ببریم که البته در این نقطه مشکلاتی مانند دخالت اسرائیل در امور داخلی اپویسیون رژیم و سعی در تقویت موقعیت یک گروه و دسته معین و یا وحدت های تاکتیکی اسرائیل با گروههای تجزیه طلب قومی مطرح میشود که باید در بحث دیگری به آنها پرداخت .
بخش دوم مقاله بزودی
آیا اتحاد اخوانی ، اسرائیلی و غربی ، انقلاب اسلامی را از نفس خواهد انداخت .
Leave a Reply