سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

راز محبوبیت سریال “پایتخت ” در چیست ؟  نقد و نظر برسریال 

مجموعه تلویزیونی پایتخت حدود 15 سال است که بعنوان سریالی  سرگرم کننده  ، بخش وسیعی از مردم ایران را به سوی  تلویزیون دولتی ج.ا. جلب می کند . سریالهای تلویزیونی از نوع پایتخت  بطور معمول بعنوان سریالهایی با حجم و زمان طولانی شناخته میشوند که بتوانند در مدت  پخش ، تبلیغات بیشتری نمایش دهند . بر اساس گزارش سایتتابناکدر حالیکه بودجه سالیانه صداو سیما حدود 25 هزار میلیارد تومان است ، این رسانه توانسته فقط از پخشپایتخت7″ در آمدی بالغ بر 45 هزار میلیارد تومان کسب کند 

سرمایه گذاری در تولید سریالهایی از نوع ” پایتخت ” برای ج.ا.  به مانند پروار کردن گاوی شیرده است که پوست و شیر و حتی فضولات آنهم مورد استفاده و مفید فایده، یک معامله پر سود است ،  گاو هر چند که توسط قصاب خوب پروار میشود  ، اما نهایتا سرش بریده و پوستش هم به دباغی فرستاده میشود ( بلا تشبیه به هنرپیشگانی که در “پایتخت اجرای نقش کردند و دستمزدهای خوب گرفتند ، اما از یادنبریم که برای این دستمزد خوب باید وجدان خود را زیر پا گذاشته و به کاراکتری بنام آخوند فریبکار آبرو میدادند و یا به مانند میمون بالا و پایین میپریدند و یا صل علی سترکه میگفتند )  

این سریال در چند فصل اولیه خود ، سریالی  سرگرم کننده  هر چند سطحی بود اما توانست بدون تبدیل شدن به ابزار تبلیغاتی رژیم ، افکار و عادات و سنتهای مذموم و غیر مذموم  ما ایرانیان را با زبانی کمدی ( از نوع سریالها و فیلمهای صمد آقا و یا حتی اختاپوس که تصویری واقعی  بازبان کمدی از دوران قبل از انقلاب را برای مخاطب خود بنمایش می گذاشتند ،  )  بود. 

  بر این مبنا حتی  پرسوناژ صمد آ قا و یا آقای قاطبه در ردوران قبل از انقلاب هم تصویری از بخشها و روابطی معین را از ایران شاهنشاهی بنمایش می گذاشتند که تصویری بیشتر گریه آور بود تا خنده دار ! همین صمد آقا های سرازیر شده از روستاها  به حاشیه شهر ها بودند که ابتدائا به ارتش خمینی  و بعدا در کمیته ها و دادستانی و نیروی انتظامی مشغول بکار شده و به ابزار سرکوب ج.ا تبدیل شدند .روستائیانی که مردم شهرهای بزرگ آنان را مسخره میکردند بعد ا به انحاء مختلف در راس قدرت قرار گرفته و آن شد که میبنیم . 

 می توان بصورت منطقی همین خط تحلیلی را ادامه داد و گفت ، روابط و رفتار بنمایش در آمده در سریال پایتخت ، تصویری واقعی از روابط اجتماعی اکثریت وسیعی از جمعیت کشورما است که در ایران اسلام زده تربیت شده و شکل گرفته اند. از این واقعیات چه نتایجی می توان گرفت ؟  

سریالها یی از این نوع تعهدی به داشتن اسکلت داستانی قوی و محکم ندارند و وقوع حوادث در داستان آنها ، از سیری منطقی بر خوردار نیست ، شخصیت اصلی   این سریال داستان یک خانواده کاملا معمولی  و نه الزاما از نوع ایرانیان فرهیخته و تحصیلکرده است ، تیپ شخصیتی مورد معرفی از سویپایتختاز روی عمدمعمولی ”  نام گذاری شده است ؛  تو گویی نویسنده با انتخاب این نام فامیلی ، اشارتی ایهام گونه  به این واقعیت داشته که سرنوشت ، شخصیت و رذائل رفتاری  ” نقیسرنوشت و صفات  میلیونها ایرانی وابسته به اقشار حاشیه ای و فقیر و یا همان ایرانی های معمولی است . اگر اسکلت داستانیپایتختقوی و محکم نیست و سیر منطقی ندارد ، آیا این به این خاطر نیست که سیر زندگی  و سرنوشت میلیونها ایرانی نیز سیری منطقی نداشته و هر یک از افراد وابسته به این اقشار ممکنست روزی کارگر ساختمانی ، دیگر روز کشتی گیر و  نگهبان ، دیگر روز مربی کشتی و چند صباح بعد به مانند این همه دکتر  و مهندس حزب اللهی استاد دانشگاه شود . و یا هر ایرانی که در هریک از این حرفه ها فعال باشد باز همین ویژگی های شخصیتی از نوعنقیرا دارد . مگر یک مداح بیسواد و بیکاره بنام حدادیان اکنون استاد دانشگاه نیست ؟  همین مداح ممکنست تا قبل از مداحی قصاب بوده است و یا در سلاخ خانه کار میکرده است .از سوی دیگر همین فرد همه کاره و هیچکاره رهبری و زعامت خانواده را بر عهده دارد و توسط شخصیت دیگر این سریالبهتاشبه  توهم رهبری و خود رهبر پنداری و… ملقب میشود که اشاره مستقیم به رهبر بیمار و متوهم ایران ولایی یعنیخامنه ایداردوقتی  ” نقیمورد تمسخر سایر شخصیتهای داستان قرار گرفته و باصطلاحسر کارمیرود دقیقا ویژگی هایخامنه ایوقتی خود را پیشوای مسلمین جهان نام مینهد و وظیفه ساختن امت اسلامی و دولت اسلامی و …. را وظیفه خود میداند را بیاد می آورد . البته بنظر نمیرسد که عوامل سازنده این سریال جرات ابراز انتقاد بهخامنه ایرا میداشته باشند ، تمسخرنقی ” و تشبیه وی بهخامنه ایدقیقا شبیه لطیفه هایی است که اقشار متوسط و مرفه برای رهبر ج.ا. میسازند و دستگاههای امنیتی با تکرار این لطیفه ها در سریال به نوعی سعی در تخلیه خشم این اقشار نسبت به نظام ولایی را دارند . ج.ا.می خواهد اکنون که اصلاح طلبان  امکان نقد و انتقاد از مواضع خامنه ای را ندارند  و در فقدان احزاب ، با  تشبیه نقی به خامنه ای به نوعی از این سریال بعنوان سوپاپ کنترل خشم جامعه استفاده کنند 

بگذارید با خودمان رو راست باشیم ، کشور، مردم و خانه ای بوسعت ایران که از سویپایتختمعرفی میشود ویژگیهایی بشرح زیر دارد : خانه ای که  بگفتهبهتاشاز در و دیوار آن دروغ می بارد ، ساکنان آن یکدیگر را فریب میدهند ، جرات روبرو شدن با واقعیات را ندارند ( در ادبیات فیلم و سریالهای ایرانیخانهنماد کشور است) . خانه ای که روابط  حاکم بر آن برای موزه خوب است ، خانه ای که ساکنین آن برای یکریال یکدیگر را میفروشند ، کودکان کمترین ارزش را داشته و زنان در ضعیفترین موقعیت های آن قرار دارند ،  علیرغم ادعای مستحکم بودن روابط خانوادگی ، اعضای فامیل بسختی یکدیگر را تحمل و هر زمان آماده نابود کردن یکدیگر  بوده و سوهان روح یکدیگر هستند و حتی اعضا و جوارح جسد پدر مرحوم خانواده ( بابا پنجعلی ) نیز اسیر سود جویی و مقام پرستی اعضای خانواده وی قرار میگیرد . شخصیت یک ایرانی معمولی که  نقی معمولی بنمایش میگذارد  به هیچ اصول و اخلاقی اعتقاد ندارد و مانند قهرمان داستانهایبالزاک  در رمان بابا گوریو ”  و یاگی دو موپاسان  در داستان مرده ریگدر دوران حاکمیتبی سرو پاهادر فرانسه بعد از انقلاب برای پول و مقام،  پدر خود را هم میفروشدکلاه گذاشتن بر سر یکدیگر در این داستان بسیار معمولی است ، و ” ارسطوهمان فردی که برای نجات خود از فقر ،مواد مخدر را در ماشیننقیجایگذاری می کند ، بعنوان بلندگوی تبلیغ برای خامنه اینیز بکار گرفته میشود که بعد از آزادی از زندان چند بار فریاد بزند که  باعفو رهبری”  آزاد شده  است . جالب است همین مردم متقلب و هفت خط مطرح شده در سریال در عین حال نیز بلندگوی تبلیغات خامنه ای و سپاه نیز باشند و در صحنه ای شعارهای ضد داعشی بدهند و در جای دیگر بر علیهدونالد ترامپمزخرفات بگویند و در پایتخت 7 توسط مذهب ولایی رستگار شوندنماد نسل جوان و منتقد در این سریال (بهتاش ) خود فرد دزد و متقلبی است که نقد وی بر سنت نیز نه از راه خیر جامعه که برای نفع شخصی است . این نسل جوان همانست که در ناکجا آبادزن ، زندگی ، آزادیحتی جان خود را از دست میدهد اما نهایتا ، افرادی هیجانی با حداقل آگاهی های سیاسی هستند که براحتی مورد سوء استفاده شارلاتانهای سیاسی خارج از کشور  قرار میگیرنداما اگر مردم  ولایت خامنه ای ، 40 سال است که تزکیه و متنبه نشده اند ، مذهب ولایی نیز نخواهد توانست آنان را رستگار کند . برخلاف الگوی معرفی شده در ” پایتختمذهب نجات بخش مردم ایران نیست ، نزدیک به نیم قرن است که روحانیت متقلب و دودوزه باز می خواهد مردم را آیه و حدیث تربیت کند و خود قبل از همه به دزد قهار اموال و انفال   تبدیل شده و این عدم اعتقاد به هر اصل و اصولی  بعنوان الگوی رفتاری حاکمین  به جامعه نیز منتقل شده است 

بسیاری از ما بیاد داریم که یک ایرانی ساکن آمریکا بعد از اینکه به ایران بازگشت همسر آمریکایی خود بنامبتیرا نیز با خود به ایران آورد ، آن زن آمریکایی مدتی در ایران و در میان خانواده شوهرش زندگی کرد و آن خانواده چنان جهنمی برای وی درست کردند که او بعد از چند سال فقط توانست دختر خود را برداشته و با کمک قاچاقچیان بصورت غیر قانونی از ایران خارج شده و بعد از رسیدن به آمریکا کتابی در باره ما ایرانیان  با عنوانبدون دخترم هرگزبنویسد ، یاد دارید که مردم ، در مقابل نقد آن کتاب بر اخلاق و عادات ایرانیان موضع خشمگینانه گرفتند و ما ایرانیان را از آن صفات مبری دانستند ، علت چیست که سریال پایتخت که همان نقدها را بر ما وارد میکند مورد استقبال قرار میگیرد . بنظر میرسد علت آنست که در این سریال ، عادات و سنتهای مضموم ، ناپسند و بنیادگرایانه ما ایرانیان نه مورد نقد که بعنوان اسباب خنده وتفریح مطرح میشوند ! این شکل از طرح ناهنجاری ها ،  بدنبال کمک به حل مشکلات نیست ، خنده بر عادات مذموم نوعی افیون است که مخاطب را دچار نوعی تخدیر بیمارگونه می کند و جرات و توانایی  فرد را برای رهایی از آنها از وی میگیرد ، سریال پایتخت مانند تریاکی است که به فرد معتاد داده میشود و هر معتادی ، به ماده مخدر خود وابسته و حتی عبد و عبید آن است و اینست راز محبوبیت سریال پایتخت . بخشهای وسیعی از مردم ایران در تقلب ، تحقیر، بیسوادی ، پر گویی ، توهم توطئه ، فقدان جرات و شهامت  روبرو شدن با واقعیت که به شخصیت های  این سریال نسبت داده میشود ، زندگی روزانه خود را می بینند ، این بخش از مردم که به این خصوصیات می خندند ، در حقیقت مقابل آئینه ایستاده و به خود می خندند و خود را مسخره می کنندروزی هم ما به لودگی های صمد آقا می خندیدیم ، غافل از اینکه  قرار بود چند سال بعد افرادی از نوع همین شخصیت لوده بر ما حکومت کنند ، با این فرق که عقب مانده هایی از نوع خلخالی و یا آن آخوند نادانگیلانیحاکم شرع هر چند که  به اندازه  صمد آقا ، خنده ار بودند اما شمشیر در دستشان بود و ملت را به قتلگاه میفرستادند  

ویژگی های انسانهایمعمولیایرانی که به شکلی رئالیستی در سریال پایتخت به نمایش در آمده اند ، دقیقا همان ویژگی های شخصیتی انسان ایرانی  است که زنده یاد ” جعفر شهری باف ” در پنج  جلد اثر تاریخی خود تحت عنوان ” تهران قدیمبرشته تحریر در آورده  است ،  تغییرات تاریخی  و در سطح کلان  بسیار بطئی و آهسته اتفاق می افتندویژگی های اکثریت ما ایرانیان که در سریال پایتخت بنمایش در آمده است  بسیار شبیه همان ویژگی های انسان ایرانی یک قرن پیش است . ویژگی های  ” نقی  معمولی ” همان ویژگی های یک خانواده معمولی در کتاب ” بدون دخترم هر گزیا ویژگی های  یک ایرانی معمولی در کتاب ” جامعه شناسی خودمانیاست . نیاز به تکر ار این ویژگی ها نیست ، قریب به اتفاق  ما همین ویژگی ها را هر روز و هر ساعت و هر لحظه زندگی می کنیم . 

اگر پرویز صیاد در مجموعه های طنز آمیز توانست واقعیت سرازیر شدن روستائیان به حاشیه شهرها در زمان شاه را بتصویر بکشد و دیدیم که آن نگاه ، نگاهی واقعگرایانه بود و امروز با دیدن دوباره آن تصاویر ، متوجه میشویم که نگاهی تیز بین در همان موقع هم می توانست بقدرت رسیدن  همان روستائیان مذهب زده را پیش بینی کند  ( مگر زنده یاد بیژن جزنی تنها تحلیلگری نبود که بقدرت رسیدن خمینی را محتمل دانسته بود ؟)   

اگر قبول کنیم کهپایتختتصویری  واقعگرایانه از شخصیت اکثریتی از ایرانیان را بنمایش می گذارد امروز در سال 1404 با دیدن فیلمها وسریالها یی از این دست  و دراینجاسریال پایتختمیتوان چه تصویری از فردای ایران داشت ؟  

اکثریت ایرانیان که در سریال پایتخت تصویری از آنان بنمایش در آمده است ،  اکنون دیگر مقید به آداب ورسوم سنتی نبوده ، الگوهای مذهبی تعیین رفتار ، مراجع سنتی و اسلامی مدعی تقوی و درستکاری را بعنوان ملاکهای و الگوهای رفتاری پشت سر نهاده اند ، شکی نیست که اکثر ایرانیان بخصوص اقشار خاکستری و غیر سیاسی آنانی که فرق ” گولک ” و ” گولاک “(مجمع‌ الجزایر گولاگ  اثر الکساندر سولژنیتسین نویسنده و منتقد اتحاد جماهیر شوروی است ) را نمیدانند ، هنوز هم به امام رضا و آخوند و سنتهای پوسیده و دست و پا گیر احترام می گذارند ، اما این ارزشها برای آنان مبنای تعیین الگوهای رفتاری نیست . یعنی اگر ” بهتاش ” تصمیم می گیرد برای کشاندن اعضای خانواده خود ، به تاجیکستان ، بر سر آنان کلاه بگذارد ، حدیث و تقوی و مذهب و دین و اسلام ، مبنایی برای بازداشتن وی از این کار زشت  نیست ، مبنای عمل وی نفع شخصی است ، همچنان که وقتی دولتهای ج.ا. با فروش دلارهای نفتی در بازار آزاد باعث بالا رفتن قیمت دلار میشوند ، وقتی امام جمعه معروف ج.ا. زمنیخوار از آب در می آید ، وقتی خمینی در مقابل سئوال چرا وعده دمکراسی اروپایی دادی  می گوید خدعه کردم ،  مبنای تصمیم گیری آنان نیز نفع شخصی و حزبی و گروهی  خالص بوده است . مردم به رهبران خود نگاه می کنند و امروز رهبرانی بشدت متقلب و بند باز بر ایران حاکم هستند و اکثریت مردم ایران نیز همان الگوهای رفتاری را تکرار می کنند . ترس از جهنم و وعده بهشت دیگر برای اکثریت ایرانیان بازدارنده از زشتی ها و یا مشوق به انجام نیکی ها نیست .  ایرانیان اکنون پذیرفته اند که با ج.ا. ، به قهقرا رفته اند

این شرایط نشان دهنده این واقعیت است که در جامعه ای با مشخصات فوق که نفع شخصی ملاک اصلی تعیین رفتار اکثریتی از مردم با یکدیگر است و ملاکهای سنتی و مذهبی کاربرد و تاثیر خود را برای تعیین الگوهای رفتاری از دست داده اند ،  این روابط اثبات کننده جمله معروف ” انسان گرگ انسان است ” شده است ، درست در این نقطه است که جامعه تشنه به اجرا در آمدن قوانینیسکولار ” ، ” زمینی” و ” دنیویاست . ایران امروز،  سکولاریزم که خود اس و اساس دموکراسی است را فریاد میزند . جامعه ای که قانون و مقرراتی در آن اجرا خواهد شد که  مجاذات  متخلف بدنیای دیگر احاله نمیشود  مجاداتی که گویا با ریختن چند قطره اشک برای امام حسین نیز ، منتفی میشودایرانیان اکنون بدنبال قوانینی هستند که  متخلف ، مجرم ، دزدان در لباس قانون از نوع صدیقی ، صادق محصولی و مختلسان ریش دار و جای مهر بر پیشانی ، در همین دنیا بسزای اعمالشان برسند . 

این اخلاق مدرن  که خود را در یک قانون اساسی که بعنوان مرجع تعیین رفتار و روابط انسان ایرانی در قرن بیست و یک شکل خواهد گرفت  می باشد که ما را از مدار صفر درجه ای که مذهب ولایی ما را به آن دچار کرده است  نجات خواهد داد . ایران امروز سکولاریزم و حذف مذهب و آخوند را از معرکه سیاست فریادمیزند ، این طوفان آنگاه که ” همه درختان بحرکت در آیند ، برپا خواهد شد و  بساط دنیای کهنه ، خرافات و صغارت انسان ولایی را بر سر برپا کنندگان آن خراب خواهد کرد .  .ایران فقط با یک انقلاب ره صد ساله خواهد پیمود . ما به یکرنسانسنیاز داریم. ” جمهوری دوم ، در انتظار ایران است . 

Tagged as: , , , , , , , , , ,

Leave a Reply

Start here