سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

دیروز کارتر ایران را جزیره ثبات و امروز ترامپ عربستان را مهد شکوفایی میخواند  !  

حدود 47 سال از یک مهمانی شام در در کاخ نیاوران میگذرد ،  در آن مهمانی که محمد رضا شاه آخرین شاه سلسله پهلوی بمناسبت سفر کوتاه مدتجیمی کارتررئیس جمهور آمریکا به تهران برپا کرده بود ، ” جیمی کارتردر حمایت از شاه سنگ تمام گذاشته و چنین گفتبه دلیل رهبری بزرگ شاه، ایران جزیره ثبات در یکی از آشوب‌زده‌ترین نقاط جهان شده است ” . 

 امروز بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن ، بازهم شاهد تعریف و تمجید رئیس جمهورآمریکادونالد ترامپ”  ازمحمد بن سلما ن ” ولیعهد و نخست‌وزیر عربستان سعودی هستیم . رئیس جمهور آمریکا در حمایت ازبن سلمان چنین گفت :” او یک مرد باورنکردنی است. من الان مدت‌هاست که او را می شناسم. هیچ کس مثل او نیست  ، آنچه در این منطقه در حال رخ دادن است، معجزه‌ای مدرن به سبک عربی است 

تعاریف دو رئیس جمهور از دو رهبر ایران و عربستان سعودی بسیار شبیه است ، هر دو کشور ایران 1356-1978و عربستان در شرایط حاضر در اقتصاد و رشد بالای ده در صدی ناشی از فروش نفت شبیه بیکدیگر هستند . هر دو کشور در اختصاص دادن بخش مهمی از در آمد نفتی خود به خرید اسلحه از آمریکا و سرمایه گذاری این ثروت در آن کشور مشترک هستند ، در ایران آنروز و عربستان سعودی امروز همه چیز آرام بود و هست و امور بخوبی پیش میروند .اما میدانیم که فقط یکسال بعد از آن مهمانی ، آن جزیره ثبات دچار چنان آشوب و زمین لرزه ای شد که پس لرزه های آن تا کنون هم ایران و منطقه را تکان میدهد . این قطعی نیست که عربستان سعودی هم دچار آشوب و انقلاب شود ، اما آنچه از این شباهت میتوان بصورت قطعی نتیجه گرفت اینستکه : شناخت آمریکایی ها بصورت اخص وغرب بشکل اعم از ایران و شرق بنحو دهشتناکی ضعیف و غیر قابل اعتماد است ، شکستهای خفت بار آمریکا در ویتنام ، کره ، عراق و افغانستان و فرار هزیمت وارش از این کشورها سندی بر این ادعا است . 

یک اینکه همه کسانی که با فرهنگ اروپایی و آمریکایی آشنایی دارند میدانند که مردم این بخش از جهان بطور اعم  در مقابل هر  فرد ، پدیده و عاملی که برایشان سود شخصی یا اجتماعی داشته باشد تا نحو رقت باری خاضع  و شکر گذار هستند ،  در جوامع اروپایی و آمریکایی شما ممکنست یک کارگر خوب و فوق العاده  باشید  کارفرما شما را  مانند یک بت میپرستد ، شاید شما یک دانشمند شهیر باشید در صورتیکه بتوانید باری از دوش جامعه غربی مفروض  بردارید شما را تا احد الوهیت می پرستند  و در این احترام اغراق می کنند و آنهم نه به علت احترام  و یا اعتقاد به فرد مزبور که بخاطر تشویق وی به خدمتگذاری او به آنان . 

 در دو مورد شاه و بن سلمان ، ایندو ، دوستان صادق آمریکا در منطقه و سرمایه گذاران میلیاردی در این کشور بوده اند و هستند و بنابراین ما حق داریم نتیجه بگیرم که نه این تعاریف ” ترامپ ” از بن سلمان الزاما واقعی و نه  تمجید وتوصیف ” جیمی کارتر ” از ” شاه ” ربطی به واقعیت داشت ودیدیم و اثبات  هم شد .  

 علت دیگر عدم شناخت روسای جمهور آمریکا از شرق ، اینستکه منبع شناخت این مقامات از کشور ما اساسا بر مبنا و تحلیلهای ایرانیان  ، عربها و یا متخصصینی از این کشورها است که در نهادهای و اندیشکده های غربی به کار مشغول و برای این مقامات منابع خبری وتحلیلی هستند ،  سیستم خدمت دهی این افراد به مقامات آمریکایی بر اساس کار مزدوری است و اینان از یکسو بخاطر اینکه دچار نوعی شخصیت مزدوری شیزوفرنیک هستند ، واقعیت ها درمورد ایران و یا کشورهای خود را مطرح نکرده و آنطور می نویسند که روسایشان خوششان بیاید و به آنان حقوقی بدهند و بر این مبنا آمریکایی ها نیز امکان درک واقعیت در مورد ایران را ندارند ، اینان نه ایرانی هستند که ایران را خوب بشناسند و نه آمریکایی که برای منافع آمریکا دل بسوزانند ، بعنوان نمونه و مثل اثبات شده ،  به نقش زلمی خلیل زاد مشاور روسای جمهور آمریکا در امور افغانستان اشاره کنیم که وی در حقیقت با مشاوره های غلط خود هم آمریکا را به وضعیت مفتضحی در افغانستان دچار کرد و هم موجب افکنده شدن میلیونها تن بمب بر سر مردم بی پناه افغانستان شد . 

جمله معروفتاریخ تکرار میشودغلط مصطلحی است که بسیار تکرار میشود ، اصل بر تغییر است و  برخلاف این حرف مبتذل که تاریخ تکرار میشود ، بنا بر قولهراکلیتوس ”  ، حتیدر یک رودخانه نمی توان دوبار  شنا کرد  برای اینکه بار دوم که به رودخانه ای پا می گذاری نه تو همان آدم و نه این ، همان رودخانه چند دقیقه پیش است ” .  بر این مبنا ما حق نداریم از این موضوع که  چون پس از تعریف و تمجیدجیمی کارتراز شاه در ایران انقلاب رخ داده است ، اکنون نیز پس از تعریف و تمجیددونالد ترامپازبن سلماندر عربستان نیز انقلاب خواهد شد . آن انقلاب در تاریخ و جغرافیای دیگری وقوع یافت و تمام شداما می توانیم ادعا کنیم که این نوع تعریف و تمجیدها نه بر اساس یک تحلیل دقیق که نوعی (دادن یک حبه قند به حیوانی دست آموز برای تکرار خدمتی سود آور ) است  .  یعنی تعریف  ترامپ از اوضاع خوب عربستان  سعودی هیچ اثبات و استدلال عقلی و منطقی ای ندارد . نتیجه اینکه  عربستان سعودی که علیرغم فروش سالانه  250 میلیارد دلار نفت ، بازهم در سالهای پیش رو و برو اساس پیش بینی صندوق بین المللی نفت دچار کسری بودجه خواهد شد و هر لحظه ممکنست که افزایش تور م  و عدم امکان جذب این دلارهای نفتی توسط اقتصاد عربستان ، این کشور دچار نوعی بیماری هلندی اقتصاد شود و یا می توان انتظار نوعی رکود در صورت پایین آمدن قیمت نفت بود ، یعنی اقتصاد عربستان آنطور که ترامپ می گوید اقتصاد صنعت محور که بتواند با تولیدات خود حتی نیازهای بازارهای داخلی خود را سیراب کند نیست ! این اقتصاد وابستگی حدود 70% به فروش نفت دارد و اساس اقتصادغیر نفتی آن نیز بر صادرات خرما و محصولات پتروشیمی است که آنهم به اقتصاد نفتی وابسته است  

نتیجه : برخلاف  ادعاهای ترامپ اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشورهای حاشیه  خلیج فارس متلاطم است و امکان  وقوع دوباره حرکات موسوم به بهار عربی که بصورت دومینو وار احتمالا از مصر شروع شده و به سایر کشورهای عربی خواهدرسید بسیار است .هر گونه خلاء قدرت در این کشورها موجب و زمینه قدرت گیری نوعی ساختارهای سیاسی ، دین محور مانند ” ترکیه ” ( اخوان المسلمین در اشکال متفاوت ) خواهد بود . اصلاحات شتابزده اما سطحی ” بن سلمان ” نیز دقیقا در هراس از شکل گیری چنین حرکاتی است .  

Tagged as: , , , , ,

Leave a Reply

Start here