دشمن همیشه از همانجایی وارد میشود که شما آنجا را خانهی دوست خود پنداشتهاید.
در سالهای اخیر، رهبران جمهوری اسلامی همواره از نفوذ دشمن صهیونیستی در ساختارهای امنیتی، هستهای و نظامی کشور سخن گفتهاند. ترورهای زنجیرهای دانشمندان، خرابکاریهای پیچیده در تأسیسات نطنز و کرج، و افشای دادههای طبقهبندیشده سپاه، همگی به موساد نسبت داده شدهاند. اما سؤال اساسی اینجاست: چگونه یکی از بستهترین رژیمهای امنیتی جهان، تا این اندازه در معرض نفوذ موساد قرار گرفته است؟ چگونه ممکن است یکی از بستهترین رژیمها، که ساختاری پلیسی و سرکوبگرانهی دهشتناک دارد، نتواند پس از بیش از یک دهه وقایع تکاندهندهی ترور، خرابکاری، نفوذ، و حتی سرقت چند کامیون اسناد، نفوذ را از میان سپاه، مراکز فعالیتهای هستهای و اتمی، شناسایی و از بین ببرد؟
پاسخ، شاید جایی غیرمنتظرهتر از آن چیزی باشد که تاکنون تصور میشد: درون اتاق مستشاران روسی در قلب تهران.
طبق گزارش تحقیقی که اخیراً ترجمهی فارسی آن از سایت اینسایدر در سایت «کاوه فرزند ملت» منتشر شده، ایران به مرکز جدید عملیاتهای اطلاعاتی و جاسوسی روسیه در خاورمیانه تبدیل شده است. این تنها یک ادعا نیست؛ پروازهای متعدد مهرههای کلیدی اطلاعات نظامی روسیه از جمله ژنرال آفاناسیف و آندری آوریانوف (عوامل عملیاتهای خرابکارانه در اروپا و متهم به استفاده از سم نوویچوک علیه سرگئی اسکریپال و دخترش یولیا، که در سال ۲۰۱۷ در شهر سالزبری در جنوب بریتانیا با نوعی سم اعصاب مسموم شدند)، به تهران، شواهدی عینی از این تغییر ژئوپلیتیک هستند.
در گزارشی که در سایت «اینسایدر» منتشر شده است، نویسندگان تأکید دارند که این سه نهاد اطلاعاتی روسی در هماهنگی کامل با یکدیگر، به مراکز تولید پهپاد، مراکز هستهای و حتی سیستمهای دفاع ضد هوایی ایران دسترسی مؤثری دارند. این نهادها در هماهنگی کامل با نهادهای امنیتی در تهران و سایر نقاط ایران مستقر شدهاند. در این گزارش حتی نام مأمورانی مانند «سرهنگ ایگور دیومکین» آمده است که تحت عنوان مشاور علمی در تهران مستقر است و آزادانه در شهرهای تهران، همدان (احتمالاً پایگاه شاهرخی) تردد میکند. این مسیر میتواند بستر مناسبی برای انتقال دادهها، تجهیزات، و حتی جاسوسان باشد.
بخشی از این همکاری بهظاهر نظامی – شامل تبادل پهپادهای انتحاری در ازای شمشهای طلای خام – پوششی مناسب برای ایجاد زیرساختهای پنهان جاسوسی در ایران فراهم کرده است. فرودگاه پیام، بندر امیرآباد، و مناطق نظامی همدان، بهتدریج تبدیل به پایگاههای پررفتوآمد نیروهای روس شدهاند.
اما این همکاری تنها یک تبادل نظامی نیست. در نظام اطلاعاتی، هر استقرار خارجی بالقوه میتواند کانالی برای نشت اطلاعات باشد – چه از طریق نفوذ مستقیم، چه با شناسایی آسیبپذیریها، یا حتی معامله اطلاعات با طرف ثالث.
وقتی فخریزاده با دقتی حیرتانگیز ترور میشود، یا اطلاعات شخصی دهها عضو سپاه در رسانههای عبری منتشر میشود، این گمانه بیش از پیش تقویت میشود که موساد دیگر برای نفوذ به ایران نیازی به نفوذ از خاک اسرائیل یا آذربایجان ندارد. کافی است یکی از مراکز مستشاری روسیه، دانسته یا نادانسته، درزی کوچک در دیوار امنیتی تهران ایجاد کند. کافی است یکی از افسران اطلاعاتی روس، تحت فشار یا تطمیع موساد، حجمی از اطلاعات را در اختیار این تا کنترل آن نفوذ بسختی ممکن باشد . سازمان قرار دهد .
آیا واقعاً میتوان باور کرد که روسیه – کشوری که با اسرائیل در سوریه توافقات تاکتیکی داشته و به دفعات در میدان نبرد با تلآویو هماهنگ بوده – در حمایت از جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل کاملاً قابل اعتماد است؟ یا آنکه حضور روسیه در ایران، برخلاف ظاهر، بخشی از یک بازی بزرگتر اطلاعاتی است؟
وفاداری روسیه به ایران، نه از سر اصول، بلکه همانند همهی کشورهای دیگر، از سر منافع است. در حالیکه جمهوری اسلامی بر اساس یک گفتمان معیوب، ازکارافتاده و البته متوهمانه، روسیه و چین را بخشی از یک زنجیرهی مشترک ضدغربی به نام «جبهه مقاومت» میداند. کشورهایی که عضو این جبههاند – و جمهوری اسلامی خود را یکی از رهبران آن میپندارد – انگار موظفاند از یکدیگر در برابر غربِ بهاصطلاح مهاجم دفاع کنند، و بر اساس این دیدگاه، روسیه هرگز اطلاعات جمهوری اسلامی را، بهعنوان یک «کشور برادر»، به اسرائیل نخواهد فروخت. در حالیکه در واقعیت چنین جبههای وجود خارجی ندارد.
جمود گفتمانی و تصلب ایدئولوژیک در ذهن رهبر جمهوری اسلامی و سایر گردانندگان امور، آنها را به نوعی درگیر انجماد فکری کرده است. و در همان حال، اینان انتظار دارند روسیه با آنان چون «کشور برادر» رفتار کند. از سوی دیگر، در همان حال، خواهان گسترش روابط با اروپا و آمریکا هستند.
روسیه و چین هرچند چنین روابطی با غرب را برای خود میپسندند، اما برای یک کشور وابسته و محتاج به کمک تسلیحاتی و امنیتی، هیچگاه چنین امتیازهایی را روا نمیدانند.
جمهوری اسلامی میداند که اگر احتمال فروش اطلاعات از سوی روسیه به اسرائیل را بپذیرد یا به آن اعتراض کند، بهاصطلاح «گفتمان مقاومت» زیر سؤال خواهد رفت. و رهبر جمهوری اسلامی نیز شهامت پذیرش انزوای ساختار برآمده از انقلاب اسلامی را ندارد.
پس بهتر است به روسیه اعتراض نکند، سروصدای چنین افتضاحی را درنیاورد، همچنان که در سوریه نیز طی سالها، به بیعملی روسیه در دفاع از سپاه قدس نیز اعتراضی نکرد.
در طول جنگ اوکراین، روسیه بارها از ایران برای تأمین سلاح و دور زدن تحریمها استفاده کرده، اما در عین حال از تقویت اسرائیل برای حفظ توازن منطقهای نیز دریغ نکرده است.
از این رو، ادامهی حضور نظامی و اطلاعاتی روسیه در خاک ایران، نهتنها به معنای وابستگی استراتژیک، بلکه به معنای باز گذاشتن «درِ پشتی» برای نفوذ دشمنان رسمی نظام – از جمله موساد – خواهد بود.
در اول اکتبر ۲۰۲۲، هیأتی به سرپرستی ژنرال سرگئی آفاناسیف، معاون رئیس سازمان اطلاعات نظامی روسیه، وارد تهران شد. این نخستین سفر آفاناسیف به ایران بود، اما از آن زمان به بعد، او هر چند ماه یکبار به ایران سفر میکرد.
او را در این سفر، ژنرال آندری آوریانوف همراهی میکرد؛ رئیس بدنام واحد نظامی ۲۹۱۵۵، که به دلیل نظارت بر عملیاتهایی چون مسمومسازی سرگئی اسکریپال و امیلیان گِبرِف با عامل اعصاب نوویچوک، انفجار انبارهای مهمات در جمهوری چک و بلغارستان، و استفاده از سلاحهای مایکروویو علیه دیپلماتهای آمریکایی، شهرت دارد.
جالب آنکه در همان زمان، همزمان با سفر این مقام نظامی روس به ایران، مواردی از مسمومسازی مدارس دخترانه با گاز در ایران رخ داد که ماهها ادامه یافت. باید ارتباط احتمالی میان سفر این هیئت با حادثهی مسمومیتهای گازی دختران مدرسهای، بهدقت بررسی شود. اگر چنین الگویی در سرکوب اعتراضات مردمی استفاده شده باشد، جمهوری اسلامی ممکن است در آینده در معرض باجگیری روسیه برای افشانکردن این نوع سرکوب قرار گیرد.
یک سؤال اساسی:
چرا جمهوری اسلامی اقدام به تحقیقات در مورد احتمال دخالت روسها در لو رفتن اطلاعات و نفوذ نمیکند؟
در فاصلهی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۴، محل تجمع نیروهای سپاه قدس در سوریه بهطور دائمی هدف حملات نیروی هوایی اسرائیل قرار گرفته و بر اثر این حملات، شمار زیادی کشته و زخمی شدهاند. با اینکه در آن زمان، آسمان سوریه تحت پوشش سامانههای پدافند هوایی روسیه (مجهز به موشکهای S-300 و S-400) قرار داشت، جمهوری اسلامی حتی یکبار هم جرأت اعتراض یا حتی درخواست توضیح از روسیه دربارهی عدم دفاع روسیه از سپاه قدس یا ارتش سوریه را پیدا نکرد.
به نظر میرسد رابطهی نظامی–امنیتی میان جمهوری اسلامی و روسیه، نوعی رابطهی سلطه و تابعیت است؛ بهگونهای که طرف تابع، جرأت اعتراض یا سؤال از طرف مسلط را ندارد. و میتوان این احتمال را مطرح کرد که جمهوری اسلامی اطلاعاتی یا گمانهایی دربارهی همکاری روسیه با موساد در اختیار دارد، اما از ترس قطع کمکهای نظامی، از افشا یا تحقیق دربارهی آن خودداری میکند.
اگر جمهوری اسلامی صادقانه در پی «مهار نفوذ موساد» است، باید از قداستسازی رابطه با کرملین دست بردارد و ارزیابی امنیتی مستقلی از حضور روسیه در کشور داشته باشد.
اخراج مستشاران نظامی–اطلاعاتی روس، یا دستکم محدودسازی جدی فعالیتهای آنان، گام نخست در بستن یکی از دهها حفرهی امنیتی است که موجب لو رفتن اطلاعات حساس کشوری و لشکری میشود.
تا زمانی که مراکز فرماندهی سازمانهای اطلاعاتی روس در تهران فعال باشند، نمیتوان انتظار داشت که نفوذ موساد در ایران متوقف شود.
دشمن همیشه از همانجایی وارد میشود که شما آن را خانهی دوست خود پنداشتهاید.
Leave a Reply