سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

آیا بن‌بست  بوجود  آمده توسط نتانیاهو می‌تواند موجی مهارنشدنی از خشم عمومی علیه او برانگیزد؟

روزهایی نه‌چندان دور، نوای «آوینو مالکینو» با صدای باربارا استرایسند همچون دعایی آرام به آسمان برمی‌خاست؛ مناجاتی برای رحمت، صلح و سالی سرشار از بخشش. پژواکی از مزامیر کهن داوود، جایی که محبوب به «سوسنی در میان خارها» تشبیه می‌شد و موسیقی و نیایش، جانمایه هویت یهودی به شمار می‌آمد. امروز اما، آن نغمه آسمانی در غرش توپخانه، صدای فرو ریختن ساختمان‌ها و فریاد مجروحان غزه خاموش شده است.

نغمه‌های شادمانه‌ی ویولن‌زن روی بام که روزگاری نشانگر زندگی پرشور جامعه یهودی بود، دیگر شنیده نمی‌شود. آن ملودی جای خود را به رنج و اندوه مردمی داده که در میان عملیات خونین حماس و ارتش اسرائیل گرفتار آمده‌اند.

اسرائیلی که روزی روح شاعرانه پیامبرانش را با خود داشت، اکنون بار سنگین دیگری را بر دوش می‌کشد: مسئولیت اخلاقی مرگ بیش از ۶۰ هزار فلسطینی ــ از جمله ۱۷ هزار کودک ــ در کنار زخم‌های عمیق بر جای مانده از حمله ۷ اکتبر حماس؛ فاجعه‌ای که برخی آن را «هولوکاست کوچک» نامیده‌اند. در میانه این تقابل دردناک، بنیامین نتانیاهو، طولانی‌ترین نخست‌وزیر تاریخ اسرائیل، یکی از پرمخاطره‌ترین و تفرقه‌انگیزترین فصل‌های حیات سیاسی کشور را هدایت می‌کند.

پشت سخنان رسمی و شعارهای زمان جنگ، کشوری ایستاده که از درون شکافته شده است. اعتماد عمومی به رهبری نتانیاهو به‌سرعت فرسوده می‌شود؛ نه‌فقط در میان مردم، بلکه در خود نهادهای حافظ امنیت کشور. شکاف میان نخست‌وزیر و چهره‌های ارشد امنیتی، از جمله یوآو گالانت وزیر پیشین دفاع و ایال زمیر معاون سابق رئیس ستاد، دیگر پوشیدنی نیست. اختلاف بر سر راهبرد در غزه و رویارویی با ایران، به عرصه عمومی کشیده شده و نشان می‌دهد که رأس هرم قدرت خود درگیر تنش است.

شکست در حذف حماس، مهار حزب‌الله یا تحقق وعده فروپاشی جمهوری اسلامی، نتانیاهو را در موقعیتی سیاسی شکننده قرار داده است. حتی در ارتش نیز تردیدها درباره فایده ادامه عملیات در غزه افزایش یافته است؛ عملیاتی که بیش از هر چیز به یک بن‌بست فرسایشی می‌ماند. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان شد که کابینه اسرائیل، علی‌رغم مخالفت ارتش، به اشغال کامل غزه رأی داد.

جایگاه اخلاقی اسرائیل ــ که روزگاری ستون اصلی دیپلماسی آن به شمار می‌رفت ــ به‌شدت آسیب دیده است. تصاویر محله‌های ویران، تلفات سنگین غیرنظامیان و آوارگی دو میلیون نفر از مردم غزه، موجی بی‌سابقه از خشم را در جهان اسلام و فراتر از آن برانگیخته است. این واکنش تنها محصول تبلیغات دشمن نیست، بلکه پیامد مستقیم تصمیمات سیاسی تل‌آویو است.

برای یهودیان در سراسر جهان، این وضعیت هزینه‌های سنگینی داشته است. در اروپا، آمریکای شمالی و خاورمیانه، جوامع یهودی با موجی از سوءظن و خصومت مواجه‌اند و اغلب به‌طور جمعی مسئول اقدامات سیاسی اسرائیل دانسته می‌شوند. تصمیمات نتانیاهو نه‌تنها انزوای دیپلماتیک اسرائیل را تشدید کرده، بلکه شکاف میان این کشور و یهودیان مهاجر را نیز عمیق‌تر ساخته است.

خشونت سیاسی در اسرائیل موضوعی حساس و تابو است؛ کشوری که هنوز خاطره ترور اسحاق رابین در سال ۱۹۹۵ را با خود دارد. با این حال، ترکیب خطرناک بن‌بست راهبردی، شکاف‌های اجتماعی و افزایش خشم عمومی، شرایطی ایجاد کرده که در آن وقوع چنین حادثه‌ای ــ هرچند غیرقابل تصور به نظر برسد ــ دیگر کاملاً منتفی نیست.

خانواده گروگان‌های اسرائیلی که در غزه کشته شده‌اند، از خشمگین‌ترین صداها هستند. بسیاری از آنان نتانیاهو را متهم می‌کنند که جان عزیزانشان را برای اهداف سیاسی فدا کرده است. در چنین فضایی، احتمال بروز خشونت سیاسی هدفمند، دیگر یک فرضیه بی‌پایه نیست، بلکه تهدیدی واقعی و نگران‌کننده به شمار می‌آید.

اسرائیل اکنون در نقطه عطفی تاریخی و اخلاقی ایستاده است. راه آینده نه در لوله تفنگ و نه در ویرانه‌های شهرها پیدا می‌شود. اگر این کشور می‌خواهد روح «آوینو مالکینو» را دوباره بازیابد و بار دیگر سرزمین مزامیر باشد، نه تیتر فجایع، باید با حقایق تلخ روبه‌رو شود. این به معنای بازنگری در رهبری، پذیرش مسئولیت در قبال بهای انسانی سیاست‌ها و جست‌وجوی امنیت از راه دیپلماسی به همان اندازه که از طریق زور است.

در غیر این صورت، سرنوشت بنیامین نتانیاهو نه در راهروهای قدرت، که در خیابان‌های جوشان کشوری رقم خواهد خورد که دیگر تاب سنگینی انتخاب‌های او را ندارد.

Leave a Reply

Start here